[منبع الکترونیکی]
کتابخانه شخصی
23123
تأثیر فناوری بر آثار، ارزشها و نیازهای انسان
23123 سید حسین همایون (مصباح)
23123231231.یعنی تجربیات به دست آمده در محیط خانواده و… البته وقتی در چارچوب حرکات و تلاشهای اخلاقی تربیتی و پیوندها و روابط اجتماعی و… به کار گرفته شود که در این صورت سازماندهی آزمون ها و آزمایش ها ضروری می شود.
231232. علم و فناوری آلبرت توبو نفیلیولی ترجمه عبدالحسین آذرنگ/11.23123.
231233. فناوری و فرهنگ آرنولد پیسی، ترجمه بهرام سالگونی، 11/10، انتشارات مرکز.
231234. موج سوم اثر آلوین تافلر ترجمه شهیندخت خوارزمی 36/ خوارزمی.
231235. تکامل فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته نوشته رونالد اینغارت، ترجمه مریم واتر، 204/روزنا. 23123
231236. همان 50/-53; همچنین نگاه کنید به: تاریخ تمدن ویل دورانت جلد 187-187-187; 193 276-277; شکل گیری دولت مدرن، جانفکرانکوپچی، ترجمه بهزاد باشی، 67-40، نشر آق. نهاد و اندیشه های سیاسی در ایران و اسلام، حمید عنایت، مصحح و مقدمه زیبا، کلام 26/روزنه; قدرت راسل خوارزمی; تاریخ تمدن (مرحله هزاره) اثر ایزاک آسیموف فرانک. سفید، ترجمه دکتر لطیف صدکیانی، 35/-34.23123.
231237. معراج مرد ز بروفسکی ترجمه سیاوش مشفق 93/ کاوش. 23123
231238. ایدئولوژی و تمدن دکتر علی شریعتی 169/23123
231239. هشدار به زندگان اثر روژه گارودی ترجمه علی اکبر کسمایی 46/23123
2312310. موج سوم 559/-560.23123
2312311. همان 119/23123
2312312. نظم سیاسی در جوامع در حال تغییر اثر ساموئل هانتینگتون، ترجمه محسن طلاسی، 64/108، نشر علم.
2312313. تحول فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته 204/23123
2312314. همان 17723123
2312315. موج سوم 278/-279.23123
2312316. مقاله: (تکنولوژی پیشرفت جامعه خلاق) مباحث و نظراتی در باب فناوری و وانزنیک، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، 107/-108، نش دریا. 23123
2312317. فناوری، فرآیند تحول، مراحل اصلی و تأثیر آن در تغییر اندیشه.
2312318. موج سوم 241/-242.23123
2312319. همان 40/23123
2312320. جامعه شناسی نوین پتروورسلی، ترجمه حسن پوان/241/-242، چنچاش.
2312321. درآمدی بر جامعه شناسی و تحول جامعه محمدحسین فرجاد/156.23123.
2312322. تاریخ تمدن جلد238/2.23123
2312323. موج سوم 179/.23123
2312324. تکنیک و تمدن توربرت الیاس، ترجمه مراد فرهادپور/238-239، چاپ در مجله ارگانون، سال سیزدهم 1377; R.K.: تحول فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته 165/169.23123
2312325. موج سوم 80/83.23123
2312326. همان; همچنین بنگرید به: به سوی تمدن نو، تافلر، ترجمه محمدرضا جعفری، نشر سیمرغ; دموکراسی موج سوم، ساموئل هانتینگتون، ترجه احمد شهسا، انتشارات روزانا. آزادی قدرت و حق اثر فرانتس نیومن گردآوری و گردآوری و ترجمه عزت الله فولادوند. خوارزمی; درس این قرن اثر کارل ریموند پوپر بر اساس طرحی جدید ترجمه شده است.23123
2312327. دنیا به کجا می رود؟ آدام شاف، ترجمه فریدون نوایی/ 75-76، انتشارات عصر. 23123
2312328. موج سوم/ 601-595. 23123
2312329. فلسفه تکنولوژی مقاله تقدم وجودی و تاریخی تکنولوژی بر علم ترجمه شاپور 23123.
2312330. درس این قرن.
2312331. دموکراسی و عصر لیبرالیسم نوشته کرافورد برومکزون، ترجمه مسعود پدرام.
2312332. موج سوم 565/-566.23123
2312333. دنیا کجا میره 75/76.23123
2312334. نامه سال اول فرهنگ زمستان 11/1369-19.23123
2312335. دنیا به کجا می رود / 73-74.23123
2312336. مجله ریحافت، مقاله: ابعاد اخلاقی بیوتکنولوژی با محوریت ژن درمانی، احمد نوروزیان، شماره 87/19-88، 1377.
2312337. آشنایی با مهندسی ژنتیک JC Morrell LM Robert ترجمه سید عباس شجاع الساداتی مصطفی متابلی 161/.23123
2312338. تفسیر الصافی فیض کاشانی جلد 2/185 دو جلدی نسخه خطی.
2312339. فقم وجهک لالدین حنیفه فطر الله فطر الناس. لاتبادیل برای خلقت خدا دین قیم است.23123
2312340. تکامل فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته 334/-335.23123
2312341. قوانین مدنی 3 و 4 حبیب الله طاهری 274/ و بعد. انتشارات اسلامی; همچنین رجوع کنید به: قانون مدنی (رویدادهای حقوقی) ناصر کاتوزیان 21/ انتشارات زیر یلدا 23123
2312342. مجله ریحافت، مقاله: ابعاد اخلاقی بیوتکنولوژی با تاکید بر ژن درمانی، احمد نوروزیان، شماره 88/19، 1377. 23123.
2312343. کانال خبر صدا و سیما شبکه سراسری 1.23123/6/79
2312344. پستچی تکنوپلی نیل ترجمه صادق طباطبایی 207/ موسسه اطلاعات. 23123
2312345. همان 129/23123
2312346 حکم یا تصمیم می گویند. هنگامی که اعلان تایپ می شود، به عنوان یک سند خوانده می شود.
2312347. اخبار شبکه ملی صدا و سیما 1 79/6/4. 23123
2312348. مقاله مجله ریحافت: فناوری در جامعه فرامدرن محسن بهرامی شماره 78/16 1376.23123
2312349. همین مقاله: جورجفارن انفورماتیک ترجمه علیرضا طیب 138/1375 – 140.23123.
2312350. انقلاب الکترونیک اثر رس هندل ترجمه فرخ شادان 228/ شرکت سهامی کتاب جیبی. 23123
2312351. موج سوم 271/-274.23123
2312352. همان 242/-243.23123
2312353. همان 202/-200.23123
2312354. فرهنگ نامه شماره 14 و 15 سال چهارم (1373)/27.23123
2312355. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: فرهنگنامه شماره 14 و 15 سال چهارم (1373)/ 29-24-17. 23123
2312356. فناوری و توسعه در انقلاب صنعتی سوم نوشته چارلز کوپر – رافائل کاپلینسکی، ترجمه جمشید زنگنه/186-188، انتشارات وزارت امور خارجه.
2312357. همان 195/.23123
2312358. بیوتکنولوژی و توسعه ریتاکورول – آلبرت سیسون ترجمه نیکو سرخوش 98/23123
2312359. الشیعه یعنی 12/20 H4. 23123
2312360. همون جلد 220/12 ح6. 23123
2312361. همان جلد 56/12-57 ح1. 23123
2312362. ره آورد خورد (ترجمه تحف العقول ابن شعبه حرانی) پرویز اتابکی/ 341 فروزان 1376. 23123.
2312363. سوره سبا آیه 11. 23123.
2312364. تفرج ثنا عبدالکریم سروش/301-309.23123
2312365. سوره مائده، آیه 3223123.
تأثیر فناوری بر امور بشری در سه دوره تمدن بشری (کشاورزی صنعتی و فراصنعتی).
در طول زندگی بشر، فناوری یکی از منحصربفردترین اکتشافات، تلاش ها و تحقیقاتی است که در لایه ها و زوایای مختلف زندگی و چهره های متحول زندگی پیوندی قوی و ناگسستنی داشته است. تحول سیاسی و اقتصاد جوامع به دلیل همین پیوند فراز و نشیب های زیادی داشته است، اما هرگز از هم جدا نشده اند.
نوشته ای که شما از آن صحبت می کنید بازتاب تأثیر فناوری بر زندگی فرهنگی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی را نشان می دهد که طبیعتاً تأثیر فناوری را از ارتباط و وابستگی یک طرفه می گیرد. اما این بدان معنا نیست که مقوله های دیگر، یعنی ارزش ها، جهان بینی ها و باورها، در یافتن توسعه ارزش های سفر و فناوری بی تاثیر هستند. این مقاله در مورد ارتباط چهره به چهره و متقابل آنها است
(176)
از آن اجتناب کرده و گاه به آن اشاره می شود، نه به این دلیل که نگارش به آن گرایش دارد، یا هدف اصلی آن است، بلکه از روی ناچاری، زحمات و حالات مختلف زندگی انسان در سه مرحله زیستی قرار می گیرد: کشاورزی صنعتی و پساصنعتی.
بدین منظور از تعریف فناوری شروع می کنیم و این تعریف به صورت جامع و با تحقیق و پژوهش گسترده بیان نشده است، بلکه در برگیرنده آن چیزی است که نویسنده برگزیده است.
تعریف
دیدگاه تودههای مردم، چه در جوامع کشاورزی و چه در جوامع صنعتی، نسبت به فناوری یک دیدگاه ابزاری است. به عبارتی دیگر جایی برای فناوری در قلمرو دانش نمی بینند و آن را در توصیف و آشکار ساختن چهره دنیای واقعی ناتوان می دانند.
اما در نگاه افراد خاص و صاحبان ذهن های کاوشگر و خرد عمیق، این چیزی بیش از یک رویه فناوری نیست. فناوری فقط یک ابزار و نه فقط دانش نیست، بلکه مجموعه ای از دانش با دسته بندی وسیع است: دانش سیستماتیک و اصولی و دانش غیر سیستماتیک را در بر می گیرد. آنها گرفته می شوند و دنبال می شوند، اما قرار دادن آنها در کنار هم برای درجه ای عملیاتی برنامه ریزی شده است. . بنابراین، دانش هایی مانند فلسفه دین به اندازه شیمی، فیزیک (مکانیک کوانتومی هسته ای)، ریاضیات، هندسه، مثلث های الکترونیکی و غیره در تحقق فناوری نقش دارند.
(177)
جامعه شناسی، اقتصاد، ادبیات، تجربیات زندگی و آزمون نیز در این امر نقش دارند. از این نقطه، هر دگرگونی با محدودیت و گسترش توسعه و رشدی که در فناوری رخ می دهد، به سایر امور و دانش بشری سرایت می کند. این بدان معنی است که آنها نیز دچار تحول می شوند. و برعکس آن نیز صادق است.
البته این روابط و این دگرگونی ها همان طور که گفتیم یک طرفه نبود. آنها نسبتاً دو طرفه هستند و در عین حال، این دگرگونی ها انواع مختلفی از مستقیم، غیر مستقیم، پنهان و آشکار را نشان می دهند. ردپای چنین درکی از فناوری را می توان به وضوح در کلمات Scientists 2 دنبال کرد، از جمله:
آرنولد پیسی می گوید:
(کاربرد دانش علمی و سایر دانش های سیستماتیک در امور علمی توسط سیستم های سیستماتیک که شامل افراد، سازمان ها، موجودات زنده و ماشین ها می شود.) 3.
همانطور که قبلا ذکر شد، فناوری گروهی از دانش با همان ویژگی هایی است که ذکر کردیم. مثلا در فناوری ارتباطات برای تولید الیاف کابل و ایجاد فرکانس های بالا برای کانال کشی امواج … همکاری و همکاری شیمی، فیزیک، الکترونیک، هندسه و ریاضی ضروری و ضروری است.
تأثیر فناوری بر نیروی کار انسان و نیازهای تمدن کشاورزی
تصویر جامعه کشاورزی را می توان در چند عنصر زیر ترسیم کرد. در جامعه کشاورزی، فرآیند تولید و مصرف بر روی یک بستر واحد صورت می گیرد. یعنی تولیدکننده هر نوع کالا و خدماتی را که تولید می کند برای مصرف خود وارد می کند. پیوندها و روابط اجتماعی درونی و بسته در واحدهایی مانند خانواده در چرخه خاصی برقرار می شود
(178)
سیاست و رهبری مورد استفاده زمینداران، اشراف، روحانیون و اندیشه متافیزیکی قرار گرفت. اقتدار تمرکز و تمامیت خواهی نظم اجتماعی سیاسی را با همکاری سازمان می دهد.
پایین بودن سطح تحصیلات و عدم تنوع در ویژگی های فرهنگی چنین جامعه ای.
نیروی عضلانی آب، باد و خورشید موتور را در حرکت و فشار نگه می داشت. با توجه به نکات ذکر شده باید طنز و عملکرد تکنولوژی را در چنین بدنه ای بررسی کنیم تا بدانیم چه بخشی از تکنولوژی این بدنه تولید و بازسازی می شود. یا به او حمله کرد.
فناوری و محیط زیست
در جامعه کشاورزی، این فناوری در پوشیدن ابزار بسیار معروف بود، نه به معنای این مقاله. بنابراین به کشف ذخیره سازی، توزیع و انضباط بخش فناوری توجهی نکردند. اما واقعیت این است که فناوری در تمام مراحل دارای ویژگی های ذکر شده است و ادامه خواهد داشت. تنها چیزی که باید پذیرفت این است که ویژگی های ذکر شده در مرحله کشاورزی به صورت نرم و ضعیف ظاهر شد
(179)
.
فناوری در جامعه کشاورزی در فرآیند آلودگی محیط زیست شرکت نداشت، یعنی محصولات تکنولوژیک در آن زمان آلاینده نبودند. اما بر خلاف هندسه، لحظه به لحظه محدوده خود را تغییر میدادند، به این معنی که خانههای خاصی در کنار زمینهای کشاورزی ساخته میشدند و میگفتند زمینها به ساختارهای هندسی، هرچند غیر سازماندهی، تبدیل میشوند.
بسیاری از آبراه ها از منابع بزرگ آب طبیعی مانند دریاها، رودخانه ها و غیره استخراج می شدند. برای آبیاری مزارع شیوه های حمل و نقل کم و بیش قابل مشاهده بود. در مجموع فضای کشاورزی با جغرافیای خاص خود از مراتع، جنگل ها و محیط شکار جدا شد و به این ترتیب فناوری تا حدودی از فرسایش، ضایعات و بی کیفیتی خاک جلوگیری کرد. خاک و زمین نه تنها به عنوان بستری برای خواب و راه رفتن، بلکه به عنوان یک عامل تولید و منبع جدید غذا و حتی پوشاک تلقی می شد و تغییرات اساسی در سیستم غذایی و تولید «انرژی» ایجاد کرد.
و به این ترتیب یکی از اصیل ترین عناصر تکنولوژی که کشف و نوآوری است، آشکار شد.
تکنولوژی دوره کشاورزی هم از نظر هویت درونی و هم از نظر عملکرد و هویت بیرونی بسیار ساده و محدود بود. از جنبه درونی دانش عملی که آن را سامان داد و در شکل گیری آن نقش داشت، بسیار ابتدایی، ناقص، کلی و ناچیز بودند. و از نظر بیرونی به ابزارهایی مانند: بیل، کلنگ، تبر، چاقو و … خلاصه می شد که دامنه آن رویه های بیرونی طبیعت با کارایی و قدرت تجزیه در همان رویه ها بود. از این رو قدرت دگرگونی و درمان او ناچیز بود و به همین دلیل تغییرات اساسی در دیدگاه ها و روابط انسان ها نسبت به طبیعت جهان و خداوند اتفاق نیفتاد که در دوران صنعتی و فراصنعتی ایجاد شد. .
در دوره کشاورزی، رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست بیشتر یک طرفه بود. یعنی انسان خود را کاملاً مغلوب طبیعت و تحت تأثیر آن دیده است. فکر تسلط بر طبیعت هنوز به وجود نیامده بود و چشم انسان به طبیعت و محیط زیست بود، پس با آن چه خواهد کرد؟ چه زمانی است و کی تسلیم او خواهد شد؟
(180)
فناوری و انرژی
یکی از کارهای ارزشمند فناوری در حوزه انرژی، گسترش شبکه کشاورزی بوده است. به این معنی که با پیدایش منابع آب زیرزمینی و حفر مکان های مورد نظر و ورود حیوانات به شبکه استحصال آب از این منابع، در عمل جریان زمین های کشاورزی از کنار رودخانه های بزرگ و دریاهای خروشان به سمت رودخانه ها منتقل می شود. زمین ها و دشت های کوهستانی تسریع ظهور کم آبی. زیرا قبل از به کارگیری این فناوری، به دلیل وابستگی به منبع آب های مذکور، معمولاً زمین های کنار رودخانه ها و دریاها زیر کشت می رفتند. اما پس از کشف چشمه های زیرزمینی و استحصال آب، زمین های دور از دریاها و رودخانه ها مورد استفاده کشاورزی قرار گرفت.
بدین ترتیب کشاورزی و فرآورده های آن توسعه یافته و با آن افزایش تولید و جمعیت در دامان طبیعت جوانه زده و (تراکم و گسترش کمی روابط اجتماعی) که حیات آغاز شده است و (تبادل کالا) این آغاز تجارت بود، جهان بشری باز شد.
در این میان حیواناتی مانند گاو، اسب و… نه تنها به عنوان منبع غذا و حمل و نقل، بلکه به عنوان منبع مهم حرکت و انرژی ماهیچه ای استفاده می شد. به لطف آنها زمین برای کشت و زرع آماده شد و ابزاری ارزشمند برای چرخاندن دستگاه های استخراج آب از چاه های عمیق به حساب می آمدند. این منبع جدید انرژی نقش مهمی در توسعه کشاورزی خواهد داشت.
آب و باد نه تنها برای سرمایش و آبیاری استفاده میشد، بلکه دو منبع مهم انرژی برای استقرار توربینهای بادی و آسیابهای آبی محسوب میشد. این دو
(181)
منبع انرژی تأثیر مستقیمی بر غذا داشت و تغییراتی در آن از جمله بهبود طعم و هضم آسانتر به وجود آورد.
بنابراین، سازمان فناوری معلوم شد که با پدیده های طبیعی سازگار است.
در جوامع کشاورزی به دلیل وجود تکنولوژی ساده و ابتدایی، میزان انرژی به دست آمده کمتر از مواد مصرفی در فرآیند تبدیل انرژی است و فرآیندی به نام ذخیره انرژی در چنین جامعه ای وجود ندارد.
اگرچه دستیابی به انرژی های یاد شده جلوه ای از عقلانیت جسمانی- انسانی و در عین حال اولین گام در جهت شناخت طبیعت است، اما در عمل ارزش های سنتی و عقلانیت ماوراء طبیعی به معنای نسبت دادن دگرگونی ها و حوادث به ارواح است. و نیروهای ماوراء طبیعی تسلط خود را حفظ کرده اند. چنین نگرشی باعث شد گفتگو با طبیعت از حد و اندازه موجود فراتر رود و سال هاست که بشریت در این مرحله بوده است.
رونالد اینگلهارت در این باره می نویسد:
(در جوامع کشاورزی، زندگی انسان ها در گرو رحمت نیروهای طبیعی غیرقابل کنترل و مرموز بود. چون علت پدیده های طبیعی از دید انسان ها پنهان بود، سعی می کردند آنها را به روح انسان نسبت دهند… فردی برای هوای خوب، مصون از بیماری ها. یا خسارت از حشرات نماز خوانده می شود.)5
تکنولوژی و سیاست
در جوامع کشاورزی، قدرت معمولاً در دو مکان قرار می گیرد:
اشراف زمینی
(182)
.
والدين دين ـ دين ( انديشه متافیزیکی ).
سیاست اجتماعی و فرهنگی توسط این دو گروه بیان می شود.
پیوند بین تکنولوژی موجود و سیستم دولتی (که بیشتر یک سیستم استبدادی است) پیوند تولید نیست. به عبارت دیگر، ساختار حکومت و طبقه حاکم در کل محصول تکنولوژی نیست. از سوی دیگر، اینکه فناوری فرزند مشروع نظام و طبقه حاکم است، درست نیست. با این حال، سیاست فنی (نه به معنای و مبنایی که در جوامع صنعتی یا فراصنعتی گفته می شود) توسط آنها طراحی می شود.
فناوری موجود در جوامع کشاورزی قدرت تغییر ساختار حکومتی و جابجایی صفوف حاکم را ندارد، به این معنی که دیگر صفوف و گروه ها را به جای روحانیون یا زمین داران بزرگ قرار نمی دهد، بلکه باعث تقویت و حتی تقویت پیوند بین فناوری و سیاست، که می توان آن را تغییر داد. این امر با توجه به نکات زیر تأیید و روشن می شود:
1. در چنین جوامعی افکار ما در مورد طبیعت و مذهب به فناوری تبدیل می شود. یعنی نقش آن در بستن و گسترش کارها و پایان دادن به دعواها و اختلافات، قضاوت در مورد کم و زیاد شدن محصولات، درمان بیماری ها، جلوگیری از شیوع بیماری های گیاهی و انسانی، مکانیسم آبیاری و تقسیم زمین، نحوه زندگی، محدودیت نیروهای خشمگین طبیعت، و… تصویری از دین یا مذهب که بسیار شبیه به آنچه در تعریف تکنولوژی داشتیم. یعنی اندیشه ماوراء الطبیعه در عمل به عنوان مجموعه ای از دانش علمی و غیر علمی برای انجام عملی ظاهر می شود که دست اندرکاران آن از آن استفاده می کنند.
2. استفاده از تجهیزات فناورانه مانند: مدارس و مساجد زمینه های اصلی آموزش دینی و کلیساها توسط مالکان بزرگ و روحانیون است.
(183)
که پشتوانه و تضمین کننده سیر گذشته به سوی آینده و روند این نوع حکومت است.
3. اگرچه در جامعه کشاورزی، ارتباطات و اطلاعات به اندازه جوامع صنعتی و فراصنعتی مهم و گسترده نیست، اما نوع ساده ای از ارتباطات و اطلاعات وجود دارد که از بیش از دو منبع ایجاد و منتشر می شود: زمین داران و روحانیون. . . این وضعیتی را ایجاد می کند که انگیزه توده مردم را برای رسیدن به دولت از بین می برد.
4. از آنچه گذشت، افکار مردم به گونه ای شکل می گیرد که همه نیازها باید مربوط به دین و اشراف زمینی باشد، یعنی فقط این دو منبع پاسخگوی نیازهای انسان باشند. به این ترتیب ایده مذکور نقش اساسی در توانمندسازی این حکمرانی دارد.
از تحقیقاتی که تاکنون ذکر شد، به این نتیجه میرسیم که فناوری تأثیر شایستهای در توانمندسازی و پیشرفت ساختار دولت از گذشته به آینده دارد و تفاوت و نابرابری قدرت را تشدید میکند.
نقش تکنولوژیک دین به وضوح در سخنان رونالد اینگلهارت منعکس شده است که می نویسد:
(در اکثر جوامع کشاورزی، دین نیروی بسیار مهمی بود که مسئول عملکرد مؤسسات علمی آموزشی، رسانهها، موزههای هنر، بنیادهای خیریه و همچنین عملکرد فعلی مؤسسات مذهبی در جوامع صنعتی بود. جریان کل اطلاعات بسیار کمتر بود. از امروز، اما آنچه بود تا حد زیادی از طریق مجاری مذهبی ادغام و منتشر شد.) 6
بر اساس آنچه ذکر شد، ارتباط تکنولوژی با دین و باورهای دینی روشن است.
(184)
مشاهده میشود که از این منظر، فناوری نقشی دگرگونکننده، بازدارنده و محدودکننده نسبت به دین و باورهای دینی نداشته است، بلکه در راستای گسترش و توانمندسازی جایگاه خود گام برداشته است. این گونه نیست که نوآوری های فنی و کارکردهای تربیتی اجتماعی و حکومتی دین را به خود اختصاص دهد و دین را کنار بگذارد و بر پایه آن بنا کند، بلکه برعکس، به پایه دین مشروعیت چندگانه می بخشد.
فناوری و نظم اجتماعی
شاید اشتباه نباشد اگر بگوییم که اگر بخواهیم اولین جرقه های نظم اجتماعی را درک کنیم باید به بطن جامعه کشاورزی بنگریم و آنچه در این گردشگری به درد ما می خورد نقش فناوری در تثبیت و پایه گذاری آن است.
نوعی سیستم رفتاری به دنبال احداث آبراه ها و راه های مواصلاتی، محدود کردن فضای زندگی و تلاش و افزایش تلاش و زمان کار (بیشتر آنها در روز به کشاورزی می پردازند و در شب کار را متوقف می کنند و همچنین زمین را آبیاری می کنند. این در زمانهای خاصی اتفاق میافتد) زمانی که همه مهر مهربان فناوری را بر پیشانی خود میبندند. پیدایش چنین ساختاری که فناوری در آن نقش روشنی دارد، معانی و راهکارهای حیاتی از جمله: حفظ و مدارا که سنگ بنای همزیستی و همکاری در جوامع بشری است را به همراه دارد. بنابراین پذیرش و حرکت به سوی قانون برای حفظ و تداوم نظم مستقر ضروری و ضروری است. به این ترتیب بین تکنولوژی و قانون و نظم که ثبات نظام اجتماعی بر آن استوار است، پیوند ظریف و محکمی وجود دارد.
در جامعه کشاورزی، پس از کشت و برداشت محصولات، فرآیند مصرف
(185)
به کندی و در ازای صرف زمان انجام می شود و این شرایط افراد را به دنبال راه حلی برای جلوگیری از فساد و هدر رفتن محصولات ترغیب می کند. اینجاست که دو ناهارخوری جدید به نام حفظ و نگهداری در کنار میز انسان زانو می زنند.
نه تنها ابزار و وسایلی که برای این منظور تهیه می شود، بلکه خود انبار نیز جزء سیستم فناورانه این شرکت محسوب می شود که این تلاش فنی تکمیل کننده طول عمر، توانایی مقاومت و انجام در برابر کمبود مواد غذایی و بحران ها و نیز تدبیر را جزء برنامه ها و آهنگ ها و اراده های حیاتی قرار می دهد. در این مدت، چرخه تلاش و کار در مدارهای فصلی انجام می شود. زمانی که بشریت با تکیه بر دانش، تجربه و توانایی (تکنولوژی) توانست منبع غذایی جدیدی (کشاورزی) بیابد، زندگی شکل ثابتی به خود گرفت و از کوچ نشینی بیرون آمد. انسان دیگر مجبور به انتخاب بر اساس آب و هوا، مراتع و مناطق ماهیگیری محیط نبود، بلکه شروع به سازگاری با محیط و بازگرداندن آن به زمین مناسب کرد. بدین ترتیب (ثبات) که یکی دیگر از عناصر نظم اجتماعی است ایجاد شد و ارتباط تکنولوژیک با نظام اجتماعی پایدارتر شد و نظم اجتماعی در جامعه کشاورزی آغاز شد. شاید سخنان برونوفسکی به این نکته مهم اشاره داشته باشد که می گوید:
(آنچه مسلم است این است که کشاورزی روستایی به عنوان مراحل پایدار و سازنده عروج انسان به سطحی جدیدتر و عمیق تر گشوده شد که بعداً به ثمر نشست. این ثمره ساخت و ساز و سازمان اجتماعی شهر است).
با شروع کشاورزی و افزایش محصولات کشاورزی، مواد تکنولوژیکی خاصی مانند میخ، بیل، بیل، کلنگ، ظروف بزرگ و سفال برای
(186)
تعمیر و نگهداری و ذخیره سازی پدیدار شده اند که هر کدام حامل پیام خاصی هستند.
این تولد جدید نه تنها کار را آسان کرد، بلکه هنر و فناوری را در هم آمیخت و کار و تلاش متنوعی را به وجود آورد.
بیشتر آموزش یک ساز و سبک به صورت شفاهی و عملی توسط روحانیون یا بزرگان خانواده انجام می شد و مشروعیت می یافت. یک سویه بودن و تنوع نداشتن و پایین بودن سطح کمی و کیفی آموزش به سادگی و کمبود تکنولوژی و تکنولوژی به طور کلی و کمبود تکنولوژی آموزشی به طور خاص مرتبط است.
چند نکته:
1. در جامعه کشاورزی، تکنولوژی از نظر کمیت بسیار ساده، ابتدایی و ناچیز بود. بنابراین فناوری نتوانست استقلال خود را از ارزشهای سنتی و مذهبی این جامعه حفظ کند. بنابراین جایگاه کمی در فرهنگ کشاورزی به خود اختصاص داده است. اما برخلاف سنت ها و مذهب، اصلی ترین ویژگی فرهنگی تلقی می شدند و به گفته نگارنده به یک سیستم فناورانه تبدیل شده بودند.
2. حقایقی مانند محیط زیست، سیاست انرژی و نظم اجتماعی مانند:
نظم، قانون، ثبات زمان و غیره، تاثیر تکنولوژی بر هر کدام از آنها تحلیل شده است، برای یک جامعه در نظر گرفته شده اند و معانی زیبا و باوقاری را در ذهنیت و زندگی حمل می کنند.شرایط جامعه کشاورزی نه معنا. در جامعه صنعتی دارند. و فراصنعتی منظور است.
تأثیر فناوری بر کار و نیازهای انسان در موج دوم
کشاورزی که طولانی ترین مرحله تمدن بشری را تشکیل می دهد و انسان را برای 8000 تا 12000 سال در سال های 1750-1650 در درون خود نگه داشته است.
(187)
هزاره جای خود را به مرحله دیگری به نام مرحله صنعتی از نظر آلوین تافلر (موج دوم) و به گفته گروهی از اندیشمندان، به ویژه آدام شاف در کتاب معروف خود با عنوان (جهان به کجا می رود) انقلاب صنعتی اول می دهد.
این مرحله یکی از حساس ترین مراحل زندگی بشر به حساب می آید و دگرگونی های اساسی در آنجا رخ داده است، گویی بین این دو مرحله از خود بیگانگی و جدایی رخ می دهد.
نحوه تولید بافت جمعیتی، ساختار قدرت، نظام اعتقادی، نگرش مذهبی، شیوه زندگی، نظام اجتماعی، انرژی، محیط زیست و… به طور کامل متحول شد و سیستم اطلاعات و ارتباطات با شکل جدید خود وارد بازی شد.
البته انگیزه های متعدد و متنوعی در این دگرگونی ها نقش داشته است، حتی اگر بسیاری از متفکران آن را در یک یا دو عامل اقتصادی، سیاسی یا مذهبی خلاصه کنند.
دکتر شریعتی در این باره می نویسد:
(عوامل اصلی ایجاد تمدن جدید و تبدیل اروپا از حالت راکد به پویا دو مورد است:
1. عامل اقتصادی یعنی تبدیل فئودالیسم به بورژوازی.
2. عامل فکری تبدیل شدن از کاتولیک به پروتستان بود.) 8
راجر گارودی فیلسوف و مسلمان مشهور فرانسوی این انگیزه ها و عوامل را چنین بیان می کند:
(مسئله پیشرفت و توسعه مستمر و فزاینده در تمام ابعاد انسانی آن نه تنها یک مسئله اقتصادی یا سیاسی است، بلکه اساساً یک مسئله دینی نیز هست.)
اما با تأخیر و دقت فکری به آن تأثیر دین، سیاست و اقتصاد می رسیم
(188)
باید در دگرگونی ذکر شده در قالب انگیزه ها قرار گیرد تا عوامل; ایجاد اولین انگیزه های این تحولات است. اما آنچه محرک دگرگونی ها بوده و مستقیماً در دگرگونی های تمدنی نقش داشته است، عامل تکنولوژیک است. به همین دلیل است که شناخت و تعریف مرحله و تمدن صنعتی بدون ارزیابی و شناخت فناوری غیرممکن است.
بر اساس این اهمیت، در فهرست زیر به بررسی تأثیر فناوری بر نیازها و ارزشهای انسان در این موج (موج دوم) میپردازیم.
تکنولوژی و سیاست
واضح است که تغییرات اساسی در موج دوم نسبت به موج اول رخ داده است که بیشتر آن توسط فناوری هدایت شده است. از جمله حوزه هایی که تحول را پذیرفته اند، سیاست و حکومت است.
سیاست و فناوری به معنایی که در این مقاله فهمیده می شود پیوند و شباهت مستمری دارند. سیاست به نوعی فناوری در یک حوزه خاص تبدیل شده است. زیرا هم دانش علمی و هم غیر علمی مورد استفاده انسان است. نتیجه این است که گاهی در سیاست معمولی و نه بشردوستانه از چیزهای غیر سیستماتیک و غیرعلمی استفاده می کنند. و همچنین این مرجع توسط گروه خاصی از افراد استفاده می شود. برخلاف فناوری که در آن از دانش سازمانیافته و غیر سیستماتیک استفاده نمیشود و استفادهکنندگان سازمانها نهادها و همه انسانها هستند. بنابراین ما سیاست را نوعی فناوری دانستیم.
تکنولوژی صنعتی باعث جمعیت زیاد و دگرگونی بافت اجتماعی شد. زیاد
(189)
مردم در شهرها در بنیانهای بزرگ جمع میشدند و زندگی اجتماعی مردم در سازمانها و مؤسسات کوچک و بزرگی که حاصل عملیات تکنولوژیک بود هدایت میشد.
این سازمان ها و نهادها وظایف و وظایفی را در حیطه زندگی جامعه بر عهده داشتند و برای انجام آنها در چارچوب ساختار خود، اهداف، برنامه ریزی، بازرسی و فرماندهی را ایجاد می کردند و بدین ترتیب خود سازمان به دو دسته تقسیم می شد. واحدهای کوچکتر و هر واحد در راستای حیات و روند سازمان وظایف و وظایف روشنی را بر عهده داشت، زیرا هر سازمان و نهادی در کل جامعه چنین وظیفه ای بر عهده دارد. برای راه اندازی این واحدها در مجموعه سیستم به همکاران و کارشناسان خبره نیاز بود. به این ترتیب توزیع و تقسیم کار و تخصص صورت گرفت که معیارهای انتخاب را اصلاح کرد. این بدان معناست که انتخاب و کسب مقام ویژه بر اساس شایستگی بوده است نه بر اساس قومیت و وابستگی سنتی. مدیریت جامعه توزیع شده و بر اساس عقلانیت انسانی بود. لذت و سود دو معیار مهم در عملکرد سازمان ها و مؤسسات به شمار می رفت.
قدرت در یک جا جمع شده بود و در همان زمان در یک سری دستورات توزیع می شد. به این ترتیب و به دلیل تحولات ساختاری، اثربخشی رهبری و حکمرانی غیرشخصی شده و به شدت به دانش و تخصص وابسته شده است. مشروعیت قدرت موروثی نیست بلکه اکتسابی و مرتبط با رای مردم است. قدرت رهبری نه در قدرت بدنی بلکه در ایجاد رابطه برابر و متوازن بین سازمانها و نهادها و سیاستگذاری متجلی می شود. با این حال برخی اجرای چنین کاری را دشوار و غیرممکن می دانند. آلوین تافلر یکی از آنهاست. او می نویسد
(190)
:
(آنچه که هیچ دولت موج دومی حتی متمرکزترین و قدرتمندترین دولت قادر به حل آن نیست، مشکل روابط داخلی سازمانهاست، یعنی اینکه چگونه باید فعالیت همه این واحدها هماهنگ شود تا به جای تضاد و تضاد. نتایج و نتایج، برنامه های منظم و تجسم یافته وجود دارد.) 10
دگرگونی های ذکر شده، به ویژه دگرگونی های ساختار و مشروعیت قدرت، از آثار قطعی و دائمی فناوری صنعتی است. به عبارت دیگر در تمام زمینه ها و فضاهایی که این فناوری دخالت می کند، همه این تغییرات را به همراه دارد. معنای این ضرب المثل این است که انباشت قدرت در یک مکان و سلسله مراتب آن، اداره جامعه بر اساس عقلانیت انسانی، اداره و تداوم حیات فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی جامعه بشری است. سازمانها و نهادها در جوامع سرمایه داری نیز ضروری است و این امر در جوامع کمونیستی-سوسیالیستی نیز ضروری است و وجود دارد.
اینطور نیست که نظام های تمامیت خواه و استبدادی نیازمند فناوری صنعتی باشند، اما بدون این دگرگونی ها در جوامعی مانند اتحاد جماهیر شوروی، چین و کوبا، نظام اجتماعی-سیاسی به همان اندازه که در جوامعی مانند انگلستان به سازمان ها و نهادها متکی است. و آمریکا . لذا دگرگونی های یاد شده را به عنوان اثرات تفکیک ناپذیر فناوری در مرحله صنعتی می خوانیم.
اما هر گاه بحث به شکل و روش خاصی از حکومت بپردازد، پیوند مذکور از ضرورت و ناگسستنی خارج می شود; به عبارت دیگر، این درست نیست که دموکراسی یا هر شکل دیگری از حکومت، مانند فدرالیسم یا توتالیتاریسم، فرزند بلاواسطه فناوری صنعتی است. اگر چنین است، نباید قبلاً در یونان و خاورمیانه باشد
(191)
تمدن صنعتی، دموکراتیک یا غیر آن وجود داشت، اما تاریخ گواه صداقت آنها در این زمینه است.
ابزارهای فناورانه مرحله صنعتی مانند رادیو، تلویزیون، هواپیما، قطار، وسایل نقلیه موتوری و تولید ماشین آلات، تداوم کاهش فواصل و جرم و انباشت جمعیت در شهرها را ایجاد کرد و روند را تسریع و افزایش داد. انباشت، رفاقت و هماهنگی سیاسی و کسب بیشترین آرا را فراهم کرد. اما اینکه دموکراسی یا اجماع مردمی نتیجه این روند و این ابزارها باشد، نادرست است. زیرا مدیریت تکنولوژیک و نرم افزارهایی که از این طریق وارد جامعه می شود در پذیرش الگوی خاص حکومت نقش اساسی دارد. بنابراین، در جوامع بسته مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق، چین و کشورهای اروپای شرقی، این ابزارهای فنی با کارکرد یکسان (اتصال، کاهش فاصله و ازدحام جمعیت) منجر به نظامهای بسته و توتالیتر میشوند که در آنها سیاسی وجود ندارد. همدستی و انباشت هدایت می شود همچنین، اگرچه فناوری و محصولات فنی در این جوامع اصل همسان سازی تا حدی مطابق با نیازها و کودک فناوری صنعتی مشروع است، اجماع عموم مردم
(192)
برخلاف روش دولت ایجاد نمی کند.
نکته آخر این است که فناوری به صاحبان خود قدرت و توانایی بیشتری داده است. و در عرصه سیاسی، حوزه حاکمیت و استفاده از قدرت را گسترش می دهد، زیرا در سال 1801 یک سوم جهان متعلق به اروپایی ها بود و در سال 1955، 85 درصد از قلمروهای زمین و 70 درصد آن. مردم از نظر سیاسی هدایت می شدند و بالاتر از آنها بودند.
البته تکنولوژی موجود تنها انگیزه این توسعه کشور نبوده و همانطور که آلوین تافلر نوشته است، حس برتری سفیدپوستان و انگیزه های مذهبی نیز انگیزه های موثری بودند.
فناوری، دین و ارزش
رویارویی فناوری صنعتی با دین و ارزش های سنتی، به ویژه در غرب، یکی از رویدادهای آموزنده سرنوشت ساز و ماندگار در حیات دینی، فناوری و علمی بشر است. گذر از مرحله کشاورزی به مرحله صنعتی (فنی) همراه با هزاران نقطه روشن و دستاورد، مناطق تاریکی را نیز به همراه داشت که بسیاری از آنها از تقابل ارزشهای سنتی و دینی با ارزشهای فنی و شاید این پرسشها به وجود آمد. را می توان پیامدهای طبیعی این گذار به شمارش دانست.
هانتینگتون خشونت و فساد را پیامدهای این رویارویی می داند و می نویسد:
(تکنولوژی نیازها و انتظارات بیشتری را ایجاد می کند، ارزش ها و باورهای سنتی را دگرگون می کند، قوانین و مقررات را تکثیر می کند، هنجارهایی را ایجاد می کند که دولت جریان اصلی آن را نمی پذیرد… خشونت و فساد می آورد.)12
تاریخ تکنولوژی، دین و ارزش ها بسیار شیرین، مهم و حیاتی و در عین حال طولانی است
(193)
.
عقلانیت ابزاری که پدر تکنولوژی در تمدن صنعتی است و در عین حال عرصه را بر توهمات و ارواح نامرئی و دین ساخته و پرداخته ارباب کلیسا تنگ نکرده، بلکه بر آن تکیه کرده است. . منظور از تکیه و کسب مقام این بود که همه روش ها و شیوه های انجام کارها توسط عقل بشری تبیین و مصور می شد. دعا و نیایش و ارواح برای شفای بیماری ها می آمدند و می رفتند. آشنایی با خواص ترکیبات و اثرات مواد شیمیایی و گیاهی و بازترکیب آنها و همچنین شناخت آناتومی بدن و فیزیولوژی اندام ها، انجام تحقیقات گسترده در زمینه هماتولوژی (هماتولوژی) و کشف ویژگی ها و عملکرد ساختارهای آن. که هر کدام وظایف حیاتی را انجام می دهند.علاوه بر این، تولید ابزارهای پزشکی که روند کار پزشکی را تسهیل و آرامش بخشید و منجر به کشف و توسعه فارماکولوژی، فناوری پزشکی (دانش آزمایشگاهی پزشکی) و جراحی شد و به جریان اصلی تبدیل شد و با دستاوردهای مثبتی که با خود به ارمغان آوردند، بازار دعانویسان راکد شد و وضعیت آنها به شدت سقوط کرد.
میل و دنیا طلبی بیشتر که ارزش های فنی است بر آخرت شناسی و قناعت که ارزش های دینی است غلبه داشت، سعادت را در دنیا می خواستند نه در آخرت.
و همانطور که در گذشته اشاره شد، تکنولوژی در مرحله صنعتی تغییرات ساختاری اساسی در جامعه غربی ایجاد کرده است که نتیجه آن گسترش مدیریت اجتماعی غیرشخصی و در عین حال انسانی شدن رهبری جامعه، جامعه و این بوده است. با شخصیت الهی (ماورای طبیعی) و وحدت مدیریت روحانیت ناسازگار بود.
بر اساس این تحقیق، دین ایجاد و توسعه توسط ارباب کلیسا عملاً به حاشیه رفت و فناوری و علم به عنوان نمادهای اصلی و جسورانه فرهنگ صنعتی تلقی شدند.
(194)
.
رونالد اینگلهارت این دگرگونی را به شرح زیر توصیف می کند:
(در جامعه صنعتی… دعای برداشت خوب نمی کرد. با کشف میکروب ها و آنتی بیوتیک ها، حتی سایر بیماری ها عذاب الهی محسوب نمی شد.)13
همو در رابطه با ارزش های سنتی و صنعتی جامعه چنین می گوید:
(در چین، جوانان بیشتر از بزرگسالان بر خواسته های مادی تأکید دارند. در این جامعه، ایده سخت کوشی و انباشت ثروت، دیدگاهی است که اخیراً ظهور کرده است و با دیدگاهی که برای چندین نسل وجود داشته است، هر دو. در جامعه سنتی چین و در جامعه تحت قدرت (مائو مسلط بود.) 14
میتوان گفت: این گزارش به ارزشهای دوره صنعتی مرتبط نیست، بلکه شیوهای از زندگی است که از راه دیگری بیرون میرویم. اما این ادعا بی اساس است زیرا نشانه ها و دلایلی وجود دارد که به ارزش های عصر صنعتی اشاره دارد:
1. آقای اینگلهارت به دنبال تفکیک بیان ارزش های صنعتی و فراصنعتی تحت عنوان ارزش های مادی و ارزش های فرامادی است.
2. دو جمله: یکی (تا قدما) و دیگری (… اخیراً ظاهر شده) در متن نشانه ورود چین به فاز صنعتی است که پیامد آن ارزش های ظاهری این دوره است. به عنوان: (انباشت ثروت) تا حدی که هر یک از نمودارها و نمادهای دوره صنعتی ثروت محسوب شود.
3. در برخی موارد منظور از ارزشهای عصر صنعتی، ارزشهای سرمایه داری صنعتی است. مانند: (ثروت) که مائو و مارکس با آن مخالف بودند. با اینکه خودشان در یک خانه صنعتی زندگی می کردند. و با این ارزش های صنعتی ناسازگار نیست
(195)
نبودن جدا از این که همه ارزشهای مارکس و مائو ارزشهای صنعتی نبودند، گفتن اینکه این خارج از یک نوع روش صنعتی است، نوع دیگری است.
4. تقابل این ارزشها با نظراتی که چندین نسل در جامعه سنتی حاکم بوده، کمک دیگری است که ارزشهای عصر صنعتی قرار است به آن کمک کنند.
فناوری و محیط زیست
فناوری در مرحله صنعتی با دو نوع کارایی و کارایی در ارتباط با محیط زیست خود را نشان داده است:
کارکرد سازنده و کارکرد مخرب.
1. عملکرد سازنده:
در این نوع کارکرد، سه ویژگی اصلی فناوری انباشت و همدستی پدید آمده است و عبارتند از: کشف و بی نظمی و توزیع. این سه ویژگی را نیز با محیط یکی می دانستند، یعنی محیط: (هوا، آب، خاک، آب و هوا، مکان و سایر موجودات) از حالت طبیعی و دست نخورده خود خارج شده و توسط انسان چهره و نقش مورد نظر را به خود داده است. این فرآیند نتیجه فرآیند زیر بود:
انسان با توانایی فناورانه ای که به دست آورده بود شروع به انتخاب و آماده سازی محیط و محل زندگی خود کرد، یعنی با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی می توانست مکان زندگی را آماده کند. برخلاف دوره های کشاورزی و قبل از آن، انتخاب مکان عمدتاً توسط طبیعت انجام می شد و تهیه می شد.
به عبارت دیگر، عصر جدید انسان طبیعت و محیط زیست را به همراه دارد
(196)
این بنا بر خلاف دوره کشاورزی که طبیعت انسان را با خود می برد ساخته شده است. این امر روند خروج از الگوهای زندگی قبیله ای و خانواده های پرجمعیت را تسریع کرد و ارتباطات خارج از خانواده شکل گرفت. زیرا با انجام این عمل دیگر نگرانی و ترس از دست دادن جایگاه و سکونت خود در میان مردم و قبیله و مانع از ارتباط اجتماعی او با دیگران وجود نداشت.
زمان تنها نماند. انسان محقق فناوری نیز آن را چالش نامید و با محاسبات و اندازه گیری ها آن را سامان داد. با توجه به این ویژگی، رابطه بین انسان ها در طول زمان تغییر کرده و رابطه ای دوسویه بین آن دو شکل گرفته است.
از یک سو، زمان به هنجار رفتار و به ویژه رفتارها و تلاش های اجتماعی تبدیل شده است. انسانها در ساعات معین از خانه خارج میشدند و تا ساعت معین به کارهای فیزیکی و خدماتی میرفتند و کار میکردند و دوباره در ساعت مشخصی توقف میکردند و به خانه برمیگشتند. خوردن غذا در هنگام خواب، تماشای تلویزیون، گشت و گذار، مطالعه و… همگی زمان بندی شده بود و تا حدودی انسان محدود به زمان بود و مجبور بود ساعت ها و هزینه های زیادی را برای آن بپردازد. این اهمیت در تحقیقاتی که گروه نیلز در لس آنجلس با زبان آمار انجام داده است، به وضوح نمایان است.
از سوی دیگر با به کارگیری فناوری در زمینه انرژی و الکترونیک و دستیابی به منابع جدید انرژی و روشنایی مانند انرژی حاصل از فسیل ها: (نفت) و (گاز) و نیروی الکتریکی که گرما و نور را در در زمستان و در شب چون انسانها خلقت انسانی خود را به پایان رسانده اند توانسته اند بر زمان غلبه کنند، یعنی تاریکی شب و سرمای زمستان مانع از تلاش آنها نشده است. و از ناتوانی انسان در برابر
(197)
بازدارندگی این عنصر محیطی تا حدودی کاهش یافته است. و در همان زمان، مسئله انتشار فناوری مطرح شد.
در این دوران توسعه فناوری بود که آب از طریق فناوری فلز وارد خانه ها و کارخانه ها شد. این جریان پیامدهایی نیز داشت. از جمله: سهولت در دستیابی به آب، کاهش مدیریت و تسلط افراد در توزیع و استفاده از منابع آن و افزایش مدیریت و تسلط بر سیستم آب. آب علاوه بر نقش حیاتی اصلی خود، نقش اقتصادی نیز ایفا کرده و از طریق مالیات های وضع شده بر آن و ورود به بودجه کشور، خود را در تولید ناخالص ملی (GNP) نشان داده است.
آنچه تاکنون مورد بحث قرار گرفته، ایجاد فناوری هایی در ارتباط با محیط زیست، جلوه ای از وجود انسان و توانایی های شناختی بوده است. اما ای کاش! این داستان در اینجا به پایان رسید و داستان دومی را که باید بگوییم دنبال نکرد.
2. عملکرد مخرب
با ظهور تکنولوژی صنعتی و کاربرد آن در عرصه های مختلف جامعه بشری، در رابطه با محیط زیست، با مشکلات فراوانی مواجه بوده ایم که زندگی در چنین محیطی را بسیار سخت و زیان آور کرده است، به طوری که تمام تلاش ها و کوشش ها در جامعه از روش های فراصنعتی برای سازماندهی و رفع این مشکل استفاده شده است.
ظهور فناوری فلزات که منجر به تأسیس کارخانههای ذوب بسیار بزرگ آهن، فولاد، آلومینیوم، مس و غیره شد، آلایندههای مخربی را وارد محیط زیست کرد. کشف منابع جدید انرژی فسیلی مانند: نفت و
(198)
پالایش گاز و استخراج هزاران فرآورده نفتی که در صنایع دارویی، پلاستیک و نساجی مورد استفاده قرار میگیرد، نیازمند نیروگاههای بزرگ و پالایشگاههای بسیار آلاینده است و از آنجایی که چنین ساختارهایی در جامعه صنعتی پایهگذاری شدهاند، آلودگی محیط زیست طبیعی است. هوا با او
راه اندازی هزاران وسیله نقلیه مختلف با سوخت فسیلی (نفت و زغال سنگ) که حاصل دگرگونی سیستم داخلی فناوری حرکت بود، به ناچار دود و سایر مواد آلاینده را وارد محیط زیست کرد که در اثر متابولیسم موارد فوق الذکر تولید می شود. انرژی ها، و انواع مختلفی از آلاینده ها را اضافه کردند.
در زمینه زمین شناسی و معدن، حفر دالان های زیرزمینی و تونل های استراتژیک، استفاده از انواع دینامیت ها و مواد متلاشی کننده که همگی برای استفاده از تکنولوژی است، نه تنها باعث تخریب و مرگ انسان شده، بلکه باعث تخریب محیط زیست و آلودگی خاک نیز شده است. . کشف شده البته این به معنای نادیده گرفتن مزایا و فواید زمین شناسی و دستاوردهای مفیدی نیست که با حفر معادن و حفاری در اعماق زمین به نفع جامعه بشری بوده است.
کارخانه های بزرگ فرآوری، ایجاد و تبدیل مواد شیمیایی و ضایعات شیمیایی به دست آمده در فرآیند مذکور و مدفون در محیط از عوامل آلودگی هستند.
آلاینده های ذکر شده در کنار هم باعث آلودگی آب، هوا و خاک می شوند. در نتیجه انرژی و طعم میوه ها و غذاها را کاهش می دهند و بیماری های قلب، پوست، چشم، اعصاب و مغز و حتی دگرگونی صداها را افزایش می دهند.
(199)
.
بنابراین فناوری در مرحله صنعتی، علاوه بر دستاوردها و راهکارهای خود، چنین باری را بر محیط زیست و متعاقباً بر دوش انسان نیز دارد.
حال سؤال این است که آیا این پیامدهای نامناسب فناوری در رابطه با محیط زیست، مکان و منشأ آن، جوهره و نظام درونی فناوری صنعتی است یا نتیجه سیاست های نادرست فناوری در مرحله مذکور است؟
در این مقام می توان دو مطلب را بیان کرد:
نوع اول آن چیزی است که (M و Teznig) و (DSL Cardwell) تأکید می کنند و می گویند:
(آلودگی هوا، آلودگی آب، آلودگی خاک، ضایعات، از بین رفتن مصرف مواد شیمیایی و… نتیجه مهندسی بد و سهل انگارانه، سیاست های محدود، کمبود سوخت و سیاست های کشاورزی است.)16
طبیعتا راه برون رفت از چنین وضعیتی در مهندسی خوب و دقیق سیاست های انسانی و سیاست های انرژی و کشاورزی نهفته است.
در نهایت گروه های خاصی را مسئول ایجاد چهره زشت و ناخوشایند فناوری می دانند. اما کاردول نه تنها آن را بر دوش گروههای خاص میگذارد، بلکه متوجه میشود که همه انسانها در این عملکرد نادرست فناوری نقش دارند و مینویسد:
(اما دو مورد اول (آلودگی محیط زیست – تنزل کیفیت زندگی) به همان اندازه که نتیجه شکست های عمومی انسان است، محصول ناتوانی ما در گسترش و توسعه سیستم فناورانه مرحله ای تر با سیستم ارگانیک بیکن است. این مورد ناشی از سازمان اجتماعی است و نه نتیجه مستقیم فناوری.) 17
(200)
اما نوع دوم گفتمان این است: آلودگی و تخریب محیط زیست در انقلاب صنعتی اول از دل فناوری آن برخاسته است. سیستم و ساختار درونی فناوری انقلاب صنعتی اول آبستن چنین حوادث و آلاینده هایی بود. اصل فراوانی و انباشت که یکی از شش اصل حاکم بر این جامعه است، مؤید ادعای ماست. اتصال کارخانه های بزرگ تولیدی و پالایشی، مؤسسات و سازمان های حمل و نقل انبوه و همچنین تجمع جمعیت شهری و توزیع خدمات نه تنها از نظر عملکرد، بلکه از نظر موقعیت مکانی نیز ارگانیک است. فناوری موجود در مرحله ای از رشد و تکامل است که هیچ پاسخ مثبتی به سیاست انزوا نمی دهد. به عبارت دیگر، سیستم داخلی فناوری در مقابل فناوری فراصنعتی که افزایشی است، انبوه محور است. چنین دگرگونی درونی فناوری به تدریج و در طول زمان اتفاق افتاد، نه به یکباره.
ساخت و کاربرد رباتها بهویژه در صنایع هستهای، بهویژه در زبالههای هستهای و مواد شیمیایی برای نمونهبرداری، تحقیقات و گاه آزمایشهای مسافرتی که تا حدودی از آسیبهای انسانی و زیستمحیطی کاسته است، در دامان فناوری فراصنعتی متولد شد و باید اینطور می شد؛ زیرا شکم انقلاب صنعتی اول آمادگی طراحی چنین فناوری پیشرفته ای را نداشت. ظهور کامپیوتر میکروالکترونیک، استفاده از الیاف به جای سیم مسی در انتقال برق، با تخریب اندک و آلودگی اندک، همگی از عناصر انقلاب دوم فناوری هستند. در مثال پردازش کابل مسی، نتیجه آلاینده هایی مانند حذف ذوب و شکل دهی است که در سیستم کارخانه صورت می گیرد. و این دقیقاً با فناوری همان مرحله سازگار است و برای تولید الیاف به فناوری ظریف و سریعی نیاز است که در انقلاب دوم متولد شد.
و همچنین زیرساخت های جامعه صنعتی در این مرحله از ظرفیت و آمادگی برای جابجایی
(201)
آنها هیچ کارخانه بزرگ آلاینده ای در خارج از جغرافیای شهر نداشتند. به این ترتیب سیاست جدا از بازسازی فناوری پاسخ خوشایند و اجتماعی نمی داد. و اینجاست که ما فشار بر محیط زیست را به ذات فناوری صنعتی نسبت دادیم.
با توجه به کارکردهای سازنده و مخرب فناوری در مسائل زیست محیطی در عصر صنعتی می توان پیامدهای زیر را برشمرد:
1. تکنولوژی رابطه انسان و طبیعت را به گونه ای تغییر داده است که در این معادله انسان آرام و ساکت به انسان سخت کوش تبدیل شده است. او خود را مغلوب طبیعت نمی دید، بلکه طبیعت را در دستان خود یافت. طبیعتاً این موقعیت خدمت به دیگران و دست اندازی به سرزمین های دیگر در روحیه و رفتار او ایجاد و متحرک شد که همگی در چالش با ارزش های اخلاقی و دینی بود.
2. قابلیت و کارکرد برخاسته از فناوری، نوعی ذهنیت (خداوندی) برای صاحبان آن ایجاد کرده است. این بدان معناست که اگرچه خداوند مطلقاً منکر نشده است; اما از مقام آفرینش، ربوبیت و مداخله مستقیم با طبیعت در هر زمان پایین آمده است و طبیعت بدون حضور خداوند که طبق قوانین طبیعت به حیات خود ادامه می دهد و انسان ها قدرت لمس او را دارند. در ذهن مردم باور شده است و این یک چالش دیگر است. در آن زمان بود که دین رودررو شد.
3. طبيعت و جهان از هاله قداست خارج شده و حاكميت و نفوذ اسطوره و جادو در زندگي و طبيعت به پايان رسيده و به همين دليل راه نقد و آزمون گشوده شده و در جلوی فضا به دلایل و انگیزه های نادیده، تخیل و تجربه فرار.
(202)
.
فناوری و آموزش خانواده
بین خانواده دوران صنعتی و خانواده دوران کشاورزی، تضادها و تفاوت هایی وجود دارد.
به عبارت دیگر، تحولات اساسی و زیربنایی در این واحد اجتماعی پدید آمده است که جوامع را از مرحله کشاورزی تا مرحله صنعتی تحت تأثیر قرار می دهد.
به نظر می رسد که بخش عمده ای از تحولات این واحد اجتماعی ناشی از تحول فناوری در جامعه صنعتی است.
فناوری از دو طرف به خانواده حمله کرده است:
1. صورت.
2. وظایف و نقش ها.
و از آنجا که بین صورت و تکلیف ارتباط منطقی و وجودی وجود دارد، سلامت یا سلامت صورت نیز در نقش ها و وظایف جاری می شود.
از ناحیه صورت خانواده، او به کوچک شدن روی آورد. نامزدهای هاموندی یکی پس از دیگری حذف شدند. حتی کسانی که در خانواده کشاورزی وابسته در این مرحله (خانواده صنعتی) کارآمد و پرتلاش بودند، نه تنها ناکارآمد شدند بلکه از این گروه نیز حذف شدند. بنابراین خانواده صنعتی متشکل از زن و شوهر و فرزندان است.
برخلاف خانواده مزرعه، والدین زن و شوهر نیز ساختار خانواده محسوب می شدند. روند کاهش تعداد خانواده به گونه ای انجام شده است که پس از کسب مهارت و دانش در تنوع فنی و حرفه ای و توزیع نیروی کار و تلاش، به منبع درآمد و وسیله امرار معاش و وابستگی تبدیل شود. افراد از خانواده های پرجمعیت در مورد مهارت ها
(203)
سازمان فردی و اجتماعی منتقل می شود. و از طرفی ملاک پذیرش اجتماعی نه خانواده، بلکه نهادهای اجتماعی است و تمام ساختارهای ذکر شده اوج فناوری همان مرحله است.
در درون چنین ساختاری، طبیعی است که خروج هماهنگی خانوادگی آغاز شود و تا زمانی که اعضای آن به طور کامل محدود شوند، شتاب می گیرد.
تنگ شدن چهره در زمینه شغلی و تعهدات خانوادگی نیز تاثیر دارد. نقش خانواده در تعلیم و تربیت، نظام سیاسی و مسئولیت های اجتماعی به مرور زمان ضعیف می شود. این اهمیت را در سخنرانی آلوین تافلر می بینیم.
(با تغییر تولید اقتصادی از مزرعه به کارخانه، اعضای خانواده دیگر به عنوان یک واحد با هم کار نمی کردند.
وظایف اصلی خانواده به موسسات تخصصی دیگر سپرده شد.) 18
در جامعه کشاورزی همانطور که در قسمت اول این مقاله ذکر شد، مطالب آموزشی نه غنی بود و نه از نظر سخت افزار، نرم افزار و منابع متنوع. آموزش عمدتاً شفاهی و بسیار کم کتبی بود و عمدتاً توسط دو بخش – خانواده و مراکز مذهبی انجام می شد.
در جوامع صنعتی باعث تعدد مواد و تنوع نرم افزارهای آموزشی می شود. در کنار آموزش شفاهی، آموزش کتبی، شنیداری و بصری بازاری شیک پیدا می کند که اندوخته حفظ دقت و قدرت تحقیق را چندین برابر می کند و همچنین با آزمون، روند تدریس را سرعت می بخشد. بنابراین تربیت ذهنی به آموزش عینی تبدیل می شود
(204)
.
ویژگی های ذکر شده در آموزش و پرورش تنها در داخل نهادها و سازمان ها اجرا می شود. از آنجا بار سنگین تربیت از دوش خانواده برداشته می شود و به سازمان ها و نهادهای اجتماعی سپرده می شود و در طول روز، هفته یا سال بخش زیادی از زندگی در این ساختارها می گذرد و شخصیت شکل می گیرد. .
زمان طولانی آموزش سیستماتیک و مبهم می شود. یعنی نظام آموزشی سنین پایین را پوشش می دهد و تا دوره خاصی ادامه می یابد.
تعلیم و تربیت نه به عنوان تلاش ثانویه مصرف، بلکه به عنوان اصلی ترین تلاش مازاد ذهنی و مولد زندگی انسان تثبیت می شود، علاوه بر این، نه تنها یک کار و وظیفه شخصی، بلکه یک وظیفه اجتماعی است. نه تنها امتیاز قراردادی محسوب نمی شود، بلکه یک حق طبیعی و انسانی محسوب می شود.
بدین ترتیب تربیت علمی، اخلاقی، اخلاقی و فنی از محیط خانواده بیرون آمده و بر دوش سازمان ها و نهادها، مراکز آموزشی، مهدکودک ها، مراکز نگهداری از سالمندان، نابینایان، مهدکودک ها و … قرار می گیرد. 19
تحول یاد شده واقعیتی است که در جامعه صنعتی رخ داده و باید اتفاق می افتاد زیرا فناوری و علم موجود و رایج در این مرحله چنین ساختاری را می طلبد. گسترش تنوع و ادغام آموزش، پدیده مبارکی بود که در جامعه صنعتی رخ داد، اما تنها بلایی که به بار آورد، کنار گذاشتن خانواده از سیستم و شبکه آموزشی و آموزشی بود. از این منظر برای رفع مضرات و کسب جایگاه خانواده در نظام و شبکه آموزشی، مدیریت و جهت دهی فناوری آموزشی ضروری و ضروری است.
تاکنون در کنار ارتباط و وابستگی فناوری به خانواده، تا حدودی تأثیر آن را بر نظام آموزشی ارزیابی کرده ایم.
(205)
.
در جامعه صنعتی، نقش خانواده در نظام سیاسی و حکومت داری کمرنگ می شود. دلیل این امر تغییر در منابع قدرت و مشروعیت نظام سیاسی بود. فناوری، علم و سرمایه به سه منبع مهم قدرت تبدیل شده اند. بسیاری از خویشاوندان دیگر و بسیاری از فرزندان پسر در خانواده تأثیری بر قدرت سیاسی نداشتند، همانطور که در جامعه کشاورزی اتفاق افتاد. مناصب سیاسی و دولتی عمدتاً بر اساس مهارت های فنی که دو مفهوم و معنای خانواده، تجارت و غیره است توزیع می شد و نه بر اساس نسب خانوادگی. به علاوه مشروعیت نظام سیاسی بر اساس رای مردم شکل گرفت و نه از آرای خانواده های بزرگ.
از سوی دیگر، حکومت و حاکمیت برای بسیج و سازماندهی جامعه و مردم نیازمند همکاری نهادها و سازمان های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود نه خانواده.
یعنی مدیریت جامعه از طریق نهادهای مختلف انجام می شد نه خانواده های پرجمعیت. به این ترتیب نقش خانواده در امور سیاسی و حتی اجتماعی کمرنگ شده است.
در جامعه کشاورزی خانواده اساس اصلی اقتصاد جامعه و واحد تولید محسوب می شد. اما به محض اینکه فناوری در مرحله صنعتی باعث تخصصی شدن و توزیع فعالیت های سازمان و مؤسسات تخصصی شد، خانواده عملاً به یک واحد مصرف تبدیل شد، همانطور که پتروسلی20 اشاره کرده است.
فناوری و هویت انسانی
از جمله سؤالات عملی و فلسفی که در حوزه فناوری و روابط انسانی مطرح شده است، در سؤال زیر خود را نشان داده است.
(206)
:
آیا فناوری در مرحله صنعتی انسان را به یک شی متفاوت تبدیل کرده است؟
اگر بخواهیم همین مطلب را در گزارشی بیان کنیم، می گوییم:
عینیت بخشیدن و تبدیل انسان توسط تکنولوژی از واقعیت به سراب.
برخی این قاعده را به مرحله فراصنعتی تعمیم دادند و گفتند: انسان در جامعه فراصنعتی متحول می شود.
این سوال برای کشورهای نیمه صنعتی و کاملا سنتی و همچنین برای جوامع مذهبی بسیار ارزشمند و موثر است و اگر به درستی مورد توجه قرار نگیرد و تمام زوایای آن تقسیم نشود، پیامدهای نامطلوب و مخربی را هم برای فناوری به دنبال خواهد داشت. آنهایی که خود جوامع خواهند داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتیم کمی در این زمینه بمانیم و بگوییم:
منظور ما از (عینیت) و (تحول) چیست؟
معانی مختلفی را می توان به آنها نسبت داد:
yuck دگرگونی و عینیت بخشیدن به انسان را می توان به معنای دگرگونی هویت انسانی تفسیر کرد. یعنی فناوری هویت انسان را به گونه ای دگرگون می کند که دیگر اختیار و اراده، عقلانیت (برنامه ریزی هدف)، شفقت، ایثار، حرکت آگاهانه… به عبارت دیگر، فناوری افرادی را خلق می کند که با آنها بیگانه هستند. همه این ویژگی ها انسان فرازمینی یک انسان نیست بلکه یک شی یا حیوان است.
این واقعیت که تعدادی از دانشمندان علوم اجتماعی معتقدند در جوامع صنعتی افراد از نظر فیزیکی به یکدیگر نزدیک هستند، اما از نظر روحی از هم جدا هستند، بر این استدلال استوار است که احساسات و شفقت توسط فناوری از بین می رود.
دکتر حسین فرجاد می نویسد:
(مردم جوامع صنعتی، در عین حال که در کنار هم زندگی می کنند، نسبت به یکدیگر غریبه و بی احساس هستند.)21
(207)
تعبیر از خودبیگانگی در کلام دکتر شریعتی تنها زمانی معنا پیدا می کند که تکنولوژی یک یا همه این صفات و ویژگی های انسان را خاموش کند یا آنها را ضعیف کند.
دکتر شریعتی مسخ را اینگونه توصیف می کند:
(در اینجا انسان تبدیل به یک شیء می شود و خود را احساس می کند. مهندسی شدن هم همین معنا را می دهد. انسان جزئی از ماشین می شود. انسان امروز در تهاجم و نفوذ ماشین دگرگون شده است. فرد خود را ادامه دهنده ماشین می بیند و یکی از ابزارها مهم است.)22
انتساب عینیت یافتن و دگرگونی انسان (به معنای دگرگونی هویت انسانی به دلیل از بین رفتن ویژگی های پیش گفته) به فناوری در مرحله صنعتی، به دلایل زیر نه تنها نامناسب، بلکه دور از واقعیت است:
1. تکنولوژی نماد و مظهر عقلانیت انسان است و عقلانیت انسان رکن استوار و استوار بشر است; در نتیجه فناوری یکی از پایه های بشریت است.
هدف برنامه ریزی، محاسبه، تحقیق، تحلیل، تحلیل و ترکیب ساختارهای اصیل عقلانیت انسان است. این بدان معناست که وقتی همه یا برخی از این ویژگی ها در آنجا دیده شود، یک تلاش و حرکت عقلانی خواهد بود.
بررسی تاریخ جوامع و سیر تحول آنها نشان می دهد که انسان در هیچ مرحله ای به اندازه مرحله صنعتی با عزم و برنامه ریزی و در اوج محاسبه و آزمایش عمل نکرده است و در هیچ مرحله ای قادر به تحلیل نبوده است. ، به اندازه این مرحله تجزیه و تحلیل و ترکیب کنید.موضوعات اضافی ذهنی و سؤالات نظری مورد توجه نیستند. اگر چه تعدادی از کارشناسان در توانایی آهنگسازی او تردید داشتند. همانطور که آلوین تافلر می نویسد:
(Second Wave Civilization در مورد توانایی ما برای تجزیه مشکلات به بلوک های سازنده
(208)
این به شدت بر توانایی ما برای ترکیب مجدد اجزای کمتر تأکید می کند و برعکس آن را تشویق می کند.)23
به برکت همین توانایی ها و ویژگی هاست که انسان در برابر بیماری ها و حوادث طبیعت شکست نخورده و با طبیعت و جهان وارد گفتگو شده است. دستیابی به مدیریت منظم و حاکمیت قانون ایجاد ساختارهای مؤثر سازمان اجتماعی. افزایش ظرفیت اقتصادی رویدادها و بیماری هایی که توسط فضا-زمان تا حدودی کنترل می شوند و هزاران دستاورد دیگر که ارزش ذکر ندارند. این چیزها که تنها در سایه عقلانیت بشری به دست میآیند، بیانی از تکامل بشریت است، نه نشاندهنده دگردیسی و عینی شدن آن.
2. با تکنولوژی و محصولات آن، اختیار و اراده عملکردی چندگانه پیدا کرده و حوزه عملیاتی آن وسعت و پیچیدگی خاصی پیدا کرده است. اراده انسان تا اعماق زمین و دریا پیش رفته و موانع دستیابی به هدف کمتر و کمتر شده است. افزایش مطلوب محصولات کشاورزی و انتقال آنها به سرزمین های دور در مدت کوتاهی امکان پذیر شد و…
در این مرحله، رشد شخصیت انسان آشکار شده و با کشف و درک راز عالم طبیعت و انسان، با استفاده از روش ها و فنون متنوع و مؤثر، تحقق اختیار افزایش یافته است.
اغراق نیست اگر بگوییم هر چقدر دانش و تجربه متفاوت در مقابل شخصیت انسان قرار گیرد، استفاده از اراده برای او دشوارتر می شود، اما باید توجه داشت که بین سختی استفاده از اراده تفاوت وجود دارد. از جانب شخصيت و به كمال رساندن اراده، با تكميل شخصيت. اتفاقی که در جامعه صنعتی و فنی افتاد، دومی است
(209)
.
و همچنین بین دشواری ناشی از ناقصی و ضعف شخصیت و سختی و حیرت ناشی از رشد شخصیت تفاوت وجود دارد.
در یک جامعه کشاورزی یا شکاری، اگر استفاده از اختیار و انتخاب مشکل نبود، به دلیل نقص شخصیت و دانش محدود و دانش و روش بود. برعکس، در جامعه صنعتی، این دشواری نتیجه تکامل و زایش علمی، فنی، فرهنگی و سیاسی شخصیت انسان و نیز حجم زیادی از اطلاعات، دانش، تجربیات، قابلیت ها، روش ها و مفاهیم.
گفتمان شخصیت از آنجا ناشی شده است که از نظر ما اختیار یعنی رسیدن به نقطه ای از تکامل علمی و عملی شخصیت برای دستیابی به نتایج نظری و عینی با ارزیابی، بررسی و کنکاش کامل پیشنهادها و رویدادها. و این معنا در شخصیت فردی و اجتماعی جامعه صنعتی بسیار بهتر و بیشتر از جوامع کشاورزی و ما قبل از آن تحقق می یابد.
3. احساسات و عواطف در جامعه صنعتی از بین نرفته است، بلکه با دگرگونی های دیگر اصلاح شده و تأثیر اجتماعی گسترده تری یافته است. در نتیجه نه تنها توصیف فردی در پیوندهای درون خانوادگی و قومی ظاهر می شود، بلکه به یک جریان و مسئولیت اجتماعی تبدیل شده است که در پیوندهای ملی و فراملی (انسانی) به کار می رود. مراقبت های بهداشتی مراکز پرستاری و مراکز نگهداری از معلولان، کودکان، سالمندان، زنان بی سرپرست و معتادان متجاهر (یعنی کنترل و پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر) نماد این اهمیت است.
4. اگر چه سه مورد قبل از نظر فلسفی تخصصی تر است و بنابراین درک آنها ممکن است ذهن تحلیلگر را سنگین کند، اما مورد چهارم که در اینجا ذکر خواهیم کرد به دلیل ماهیت تجربی و تاریخی آن قابل درکتر است.
(210)
شرق. و اینکه: در بین کشورهای صنعتی، شرکت هایی را می یابیم که از نظر فناوری از جایگاه بسیار قابل احترامی در دنیا برخوردارند، تا جایی که می توانیم در جغرافیای جهان جایگاهی را پیدا کنیم که دارای محصولات فناورانه با مقیاس کوچک و بزرگ باشد. آن را وارد نکنید اما در چنین جوامعی، آداب، رفتار، آداب، منش و روابطی که بیشتر خاستگاه و جایگاه عاطفی و عاطفی دارد، همچنان وجود دارد.
به گفته نوربرت الیاس در مقاله «تکنولوژی و تمدن»، رفتار انسان با دگرگونی فناوری گام به گام تغییر نمی کند.
بله، دگرگونی تکامل تکنولوژیک (عقلانیت انسانی) به عینیت و دگرگونی بشریت منجر نمی شود، بلکه محل تجلی آن خواهد بود.
ژاپن نمونه دیگری است که در اوج پیشرفت تکنولوژی، احساسات، عواطف، مهربانی و ارزش های قبل از مرحله صنعتی در آنجا زنده و پر جنب و جوش است. در این کشور:
(صنعتی شدن، شهرنشینی، رونق و سایر جنبه های مدرنیزاسیون آنقدر جدید و سریع هستند که علیرغم نقش مهمی که ژاپن در کشورهای پیشرفته صنعتی ایفا کرده است، هنوز بخشی از جمعیت آن تحت تأثیر ارزش های پیش از صنعت قرار دارند.
در ژاپن، در مقایسه با غرب، ارزشهای پیش از صنعت به طور گستردهتری وجود داشتند.)25
با توجه به چهار دلیل ذکر شده، فناوری در مرحله صنعتی نه تنها بشریت را مخدوش کرده، بلکه به آن ثبات و وضوح بیشتری بخشیده است.
دو مسخ انسان یعنی گسستن از معنویت. این تعریف نیز اصلی است
(211)
از دو جهت با طرح مطابقت دارد:
1. بی توجهی به دنیای اخروی، یعنی تکنولوژی مرحله صنعتی، فراموشی و انکار آخرت و واقعیت های آن را به همراه داشته است. آنچه باعث محبوبیت این جنبش شد، روندی بود که در کشورهای دارای تکنولوژی مانند اروپا و غرب به معنای عام حاکم شد و در آنها زندگی پس از مرگ و معانی مشابه به مسائلی حاشیه ای و حتی مخرب تبدیل شد. از سوی دیگر، فناوری برخاسته از قلمرو مادیت و هدف، دنیا و امور دنیوی را هدف گرفته و به سوی آن شتاب میگیرد.
انسان پس از گام نهادن در دنیای مادی، به دانش عملی به نام فناوری شکل داد و در طی دگرگونی آن، اکتشافات بزرگ، ساده سازی ها و به طور کلی چهره جدیدی از هستی در این جهان کرد. و به این ترتیب دوران و چرخه فعال بودن و انجام دادن را پشت سر گذاشت و در آینده نیز ادامه خواهد داد.
مادی بودن فناوری به این معناست که این دنیا با همه ویژگی ها، قوانین و پیچیدگی هایش ظرف کار و تلاش فناورانه است و شناخت و کشف ظرفیت ها و ویژگی های مصالح این جهان تأثیر مستقیمی بر سلامت خانواده، اجتماعی دارد. سیستم، اقتصاد، ارتباطات و ارتباطات، و ویژگی های اطلاعاتی.
و بار نهایی تکنولوژی این است که تمام تلاش و کار تکنولوژیک برای سامان دادن به امور جهان انجام شود.
خلاصه کلام این است که تکنولوژی لباسی است که فقط برای تن این دنیا، برازنده و مناسب تن اوست. بنابراین فراتر از قلمرو او باقی می ماند. در نتیجه، تکنولوژی در مورد امور آخرت سکوت می کند. اگر چه تکنولوژی بازگشت به کشور است
(212)
بشریت را در جهان سریع و پایدار کرده است، اما تلقی این امر به منزله گسست و دور شدن از عالم آخرت بسیار دشوار است و بیانی از دستاورد و نتیجه گیری عقلانی و فلسفی از تکنولوژی است.
پرهیز از زندگی اخروی در مرحله صنعتی به عامل ذهنی و روانی شخصیت کاذب و سرکشی که جامعه بشری در زمینه توانمندی های تکنولوژیکی خود را ترسیم کرده بود، بازمی گردد. از این منظر، اگر تغییری رخ داده است، مربوط به خود انسان است، نه از فناوری. به همین دلیل، کشورها و جوامع دینی توانستهاند در آینده بدون تغییر در آموزههای اصیل دینی، فناوریهایی را وارد یا ایجاد کنند. در صورتي كه اگر آخرالزمان ناشي از ذات تكنولوژي بود، چنين چيزي ممكن نبود.
2. دور شدن از معنویت که می توان آن را یکی از معانی دگردیسی دانست، بدین معناست که فناوری در جوامع صنعتی فضایی را فراهم کرده است که کمیت، سطح و معیار ارزش گذاری رفتار، یعنی هر رفتار و پدیده ای شده است. ایجاد یک لینک منحصر به فرد با توقعات مادی انجام شد. برای یک فرد یا مؤسسه، آنچه مهمتر و سزاوارتر بود، کسب منافع مادی و مالی بود تا کسب خوشبختی و آرزوهای دیگران. همکاری برای قربانی کردن و کم کردن مسئولیت دیگران نبود، بلکه برای افزایش منافع و منافع مادی بود.
اگرچه فناوری چنین محیطی را ایجاد کرده است، به نظر غیرمنطقی است که حالت حاصل را دگردیسی بدانیم. زیرا حالت و سیره مذکور یکی از مراحل و حالات طبیعی زندگی انسان است. تنها مشکل این بود که وضعیت فوق همه گیر و اجتناب ناپذیر شده است که با مدیریت صحیح در زمینه همین فناوری قابل حل است.
(213)
.
فناوری و اقتصاد
یکی از حوزه هایی که تاثیر فناوری در مرحله صنعتی بسیار واضح و اساسی بود، حوزه اقتصاد است. این تأثیر به قدری اساسی بود که دگرگونی های پدید آمده و چگونگی آن به عنوان اصول و الگوهای بزرگ جامعه صنعتی پذیرفته شد و اکنون الگوها، نمادها و اصول مذکور آماج حملات صحنه فراصنعتی قرار گرفته است. به طوری که تنها راه رسیدن به فراصنعتی شدن از طریق دگرگونی این اصول است. این اصول عبارتند از: اصل جذب، اصل کانونی و جابجایی (تمرکز) اصل جرم.
در این مرحله فناوری انگیزه ها، علل، منابع و محل تولید را تغییر داده است. سرمایه انسانی، زمین، مدیریت و دانش فنی عوامل اصلی تولید و اقتصاد بودند. محل تولید از خانه و مزرعه به کارخانه های بزرگ بنیاد و شرکت سهامی تغییر یافت.
اقتصاد از یک منبع واحد که همان زمین یا کشاورزی است، پدید آمده و بر منابع متعددی مانند: زمین (کشاورزی)، صنعت و تجارت، صنعت پایه تکیه کرده است.
تمرکز اقتصادی یکی از پیامدهای فناوری بوده است. این تمرکز در دو حوزه خود را نشان داده است:
1. تولید.
2. مدیریت.
تمرکز تولید به این معناست که تولید نهایی یک محصول در یک کارخانه بزرگ به گونه ای انجام شود که اکثر قطعات این محصول در همان محل ساخته می شود و
(214)
مستمر بود. مثلاً قطعات فلزی دوچرخه توسط یک بنیاد و یک شرکت تولیدی تهیه می شد و یا فرآیند ساخت کفش مانند: دباغی چرم، رنگرزی، برش، دوخت، رویه ظروف و … در یک کارخانه تولید می شد. .
معنای دیگر در یک مکان بودن و متمرکز کردن تولید در این مرحله این است که چون نوعی محصول یا قطعه ای از محصول در یک یا چند کارخانه ایجاد شده است، تمرکز و جمع آوری دستیاران و جانشینان در یک مکان، مشوق های تولیدی را می طلبد. به عبارت دیگر، همانطور که سرمایه، دانش فنی، مدیریت و نیروی کار برای ایجاد هزاران خودرو لازم است، حضور این همه دستیار و آویز برای ساخت موتور تایر یا لامپ خودرو ضروری است و با نبود هیچ از علل و عوامل ذکر شده، حتی ایجاد یک اتاق یک نفره نیز ضروری است، کوچک نیز غیر ممکن می شود.
تعریف مدیریت به این معناست که هر نوع کار اقتصادی، چه در خط تولید و چه در تجارت، به صورت سازمانی انجام شود، چنان که سایر کارها و تلاش های حیاتی نیز از این قبیل است. زیرا تکنولوژی تغییرات ساختاری ایجاد کرده است که ادامه زندگی را جز در درون نهادها و سازمان ها دشوار کرده است. زندگی اقتصادی بیش از هر چیز به چنین سازمان هایی نیاز داشت. ساختارهای اولیه یک اقتصاد سازمان یافته، چه در یک نظام اقتصادی بسته و چه در یک نظام اقتصادی مبتنی بر بازار، تبیین اهداف، برنامه ریزی بر اساس اهداف، بیان شیوه های فرماندهی و بازرسی و این ساختارها تمرکز و تثبیت مدیریت را به واقعیت تبدیل می کند.
وجود بانک های داخلی بانک مرکزی جهانی و صندوق بین المللی پول، ساختارهای برنامه ای برای اثربخشی حیات سازمانی پول هستند و این امر همچنان یک تجلی است و
(215)
اصرار بر تمرکز مدیریت در حوزه پولی.
فناوری به انسان ها این امکان را داده است که محصولی را در مدت زمان کوتاهی به صورت عمده و از نظر شکل و عملکرد مشابه تولید کنند که درک آن برای افراد ناآشنا دشوار است. و به این ترتیب دو اصل دیگر همسان سازی و توده گرایی را به ویژگی های جامعه صنعتی اضافه کرد.
اصل یکسان سازی آگاهی مصرف کننده را گسترش می دهد، انتخاب محصول را تسهیل می کند و روند شناسایی و ثابت نگه داشتن قیمت ها را سرعت می بخشد و در نتیجه کارایی را افزایش می دهد. و همین اصل یکسان سازی و ثبات قیمت در سال 1825 یک جوان مهاجر ایرلندی به نام استوارت در نیویورک را به یک تاجر مشهور و ثروتمند تبدیل کرد.
اصل توده گرایی از ظرفیت فراوانی تولید صحبت می کند، تولید مازاد ارزش افزوده قدرت خرید را افزایش می دهد و متعاقباً باعث ایجاد ثروت می شود. علاوه بر این، بین تولید و مصرف جدایی وجود دارد، به این معنی که محصولات برای استفاده خود تولیدکننده تولید نمی شوند، بلکه برای استفاده دیگران و عرضه در بازار تولید می شوند. اینجاست که روند تجاری سازی و بررسی آن سرعت می گیرد و استعمار اقتصادی به آرامی آغاز می شود.
فناوری به دلیل تنوع و کالاها و خدمات فراوانی که تولید میکند، منشأ تنوع فعالیتهای اقتصادی است. به عبارت دیگر فناوری زمینه را برای کالاهای مختلف از جمله پلاستیک، ماشین آلات، ابزار صنایع سنگین، تجهیزات الکترونیکی، دارو، پارچه، شیشه و … و خدماتی مانند آموزش، مخابرات، پست، حمل و نقل، اطلاعات و … فراهم کرده است. ، ظهور کرده و آماده می شود. طبیعی است که یک نفر یا یک اداره و یک گروه نمی توانند همه این کارها را انجام دهند. بنابراین لازم است افراد و بخش های مختلف بسیاری از مهارت ها و تکنیک ها را بیاموزند و کارهای خاصی را انجام دهند
(216)
قبول کنید در این راه علاوه بر ایجاد شغل، اصل مهم دیگری از جامعه صنعتی یعنی همکاری، آشنایی و شایستگی در یک زمینه خاص متولد شد و همین اصل بود که هنری فورد را به شهرت رساند زیرا ساخت مدل T را در سال 1908 آغاز کرد. نه 18 کار می کند. در عوض، 882/7 کار مختلف برای ساخت یک ماشین نیاز بود.
نکته آخر اینکه فناوری در این مرحله آغازگر پیوند حیات اقتصادی جوامع و ملت ها و ایجاد پدیده ای به نام (اقتصاد جهانی و بین المللی) است.
تأثیر فناوری بر آثار، ارزشها و نیازهای انسان در مرحله تمدن فراصنعتی
هر جامعه ای دارای ویژگی هایی است که در شناخت آن نقش دارد.
ارزیابی و بررسی کارکرد قوانین دولتی، نهادهای دولتی و غیردولتی، آیین ها و آداب و رسوم، بینش نگرش ها و منش اجتماعی و غیره در یک جامعه دینی بدون درک جامع از مکان و کارکرد دین، که اصلی ترین آن است. ویژگی این جوامع، ناقص، ناکارآمد، غیر واقعی و غیر منطقی خواهد بود. مانند ارزیابی جنبه های مختلف زندگی انسان در یک جامعه صنعتی بدون درک تکنولوژی و صنعت بی اساس و نامناسب است. اکنون که برخی از جوامع وارد مرحله صنعتی شده اند و در این راستا گام برداشته اند، با چه نشانه ها و ویژگی هایی می توان آن را شناخت؟ فراصنعتی به چه معناست؟ آیا در این مرحله به فناوری پشت کرد و آیا بین مرحله صنعتی و فراصنعتی جدایی وجود داشت؟
حقیقت این است که مرحله فراصنعتی به طور جداگانه بر بدنه صحنه صنعتی بافته نشده است، بلکه از نظر هستی شناسی و از نظر توسعه، پیوندی ناگسستنی بین این دو وجود دارد. اگرچه دستیابی به تجربه فراصنعتی برای جوامع بدون تجربه صنعتی ممکن و منطقی به نظر می رسد
(217)
.
مرحله فراصنعتی مرحله تکامل یافته مرحله صنعتی است و چهره روشنی از تکامل تکنولوژیکی آن را نشان می دهد. به این ترتیب فناوری یکی از نشانه ها و ویژگی های اساسی دوران فراصنعتی است که بدون اطلاع از آن بازنگری واقعی در جوامع فراصنعتی نخواهیم داشت. اما باید به خاطر داشت که فناوری در این مرحله تفاوت های چشمگیری با فناوری مرحله قبل دارد. از این منظر، ما تأثیر فناوری فراصنعتی را بر امور انسانی بررسی می کنیم.
تکنولوژی و سیاست
متفکران، صاحب نظران و پژوهشگران علوم سیاسی- اجتماعی و فیلسوفان معتقدند که نظام سیاسی جوامع فراصنعتی، نظامی دموکراتیک است. آلوین تافلر، ساموئل هانتینگتون، فرانتس نیومن، کارل ریموند پوپر و… به آن اعتقاد دارند. آدام شاف در کتاب خود (جهان به کجا می رود) معتقد است که جوامع فراصنعتی به همان اندازه که آماده پذیرش دموکراسی هستند از تمامیت خواهی استقبال خواهند کرد.
(در واقع دو احتمال و دو مسیر برای دگرگونی کشورهای سرمایه داری فوق صنعتی وجود دارد.
بر این اساس (احتمال اول)، جامعه نه تنها از نظر مادی ثروتمندتر خواهد شد، بلکه به سطح بالاتری از دموکراسی نیز دست خواهد یافت…
احتمال دیگر این است که جامعه در جریان حرکت خود به رفاه و ثروت برسد، اما از نظر سیاسی به صورت تمامیت خواه اداره شود. برای طبقه حاکم جامعه، ثروت توده مردم به عنوان یک تهدید تلقی نمی شود.) 27
(218)
حال از آنجایی که تکنولوژی نشانه و نماد مهم این جوامع است و دگرگونی هایی که برای آنها رخ داده است، تحولات تکنولوژیکی بوده است، لازم است به این پرسش که (فناوری مولد چه نظم سیاسی خواهد بود یا چه نوع نظم سیاسی خواهد بود) نگاه دقیق تری داشت. سکو).
روشن شدن محتوای پرونده مذکور منوط به بررسی عناصر زیر است:
1. فناوری و دگرگونی منبع قدرت هستند: در این مرحله فناوری چندین ویژگی از قبیل: تنوع، شتاب، کارایی چندگانه و قابلیت گسترش پیدا کرده است و این ویژگی ها باعث تداوم و تسریع نفوذ و ورود فناوری به انواع مختلف شده است. زمینه های زندگی .
چنین ساختاری روند زندگی سازمانی و برنامه ریزی شده را در جهت پذیرش و فراگیری تسریع و مشروعیت بخشید و آن را کاملتر کرد. در چنین جامعهای که مردم از تحصیلات عالی و رفاه مادی کم و بیش عمومی و فنیسازی بسیاری از جنبههای زندگی بهرهمند شدهاند، تنها کسانی که قادر خواهند بود نظم اجتماعی ایجاد شده را حفظ کنند، مدیران اجرایی خواهند بود. ، کارگران ماهر در عرصه صنعت و دانشمندان، سرمایه دار و کارگر ساده نبودند. بنابراین دگرگونی ها و جابه جایی هایی در طبقات اجتماعی و منبع قدرت وجود دارد. یعنی سیاست بر علم است نه مال و ثروت. بنابراین، اگر چه سیاست با اقتصاد پیوند عمیقی خواهد داشت، اما از آن بیرون نمیآید و با نهادها و سازمانهایش منشأ اقتصاد تلقی میشود.
لازمه استواری قدرت بر دانش (دانش علمی کاربردی و هر نوع دانش) این است که اندیشه و منطق بر کل نظام سیاسی مسلط باشد و در قبال کار به عنوان طرحی از پایگاه و نماد این نظام و همه آن مسئولیت پذیر باشد. زیر مجموعه ها
(219)
به رسمیت شناخته شود و تغییر و انتقال قدرت به آرامی و بدون خشونت انجام شود. به عبارت دیگر، وقتی یک نظام سیاسی فاقد کارایی لازم است، نباید بر حفظ قدرت سیاسی اصرار داشته باشد و منطقاً آن را به یک نظام کارآمد دیگر بسپارد. شایستگی ملاک پذیرش آثار است که معیاری کاملاً غیر حزبی، نژادی، قومی و در یک کلام عقیدتی است و از این طریق زمینه ورود افراد به عرصه سیاسی فراهم می شود. تشکل کارگری تعطیل می شود و کارگری گسترش می یابد و آهنگ کارگری گفته می شود. و انجام شد.
به این ترتیب پایه های دموکراسی در جوامع فراصنعتی مستقر می شود. بنابراین، دگرگونی هایی که فناوری در حالت عادی و طبیعی به منشا و مرجع قدرت می دهد در جهت دموکراتیزه شدن است، زیرا قدرت مبتنی بر اصول و مبانی جهانی است، نه بر اصول خاص و متمرکز به معنای تبدیل شدن به یک انجمن و. جمع و جدایی ناپذیر. تافلر نیز این روند سیاسی را پذیرفت28.
البته نظام سیاسی از نظر مدیریتی دارای یک مرکز و یک مرکز پذیرش است.
2. تکنولوژی و آزادی: آزادی یکی از مهمترین مفاهیم سیاسی و انسانی است; زیرا شایستگی و کارآمدی هر نظام سیاسی اعم از دینی و غیر مذهبی، خواه دموکراتیک، تمامیت خواه یا تمامیت خواه، از این مفهوم سنجیده می شود و همانطور که در جوامع فراصنعتی، ارتباط قوی بین تکنولوژی و موقعیت ها، آزادی نیز وجود دارد. پدید آمد که یکی از مراجع ذکر شده است و این سازگاری بین آن و فناوری صورت گرفت. و از آنجایی که فناوری یکی از عناصر اساسی جوامع فراصنعتی است و آزادی نیز یکی از مهمترین آنهاست.
(220)
مفاهیم در سیاست برشمرده میشوند، بنابراین درک تأثیر فناوری بر نظام سیاسی با بیان ارتباط بین فناوری و آزادی ارتباط تنگاتنگی دارد.
هر گاه آزادی به معنای (عدم موانع) آن گونه که لیبرالیسم آن را چنین تعبیر کرده تعبیر شود، مفهومی کاملا کاربردی و فراذهنی خواهد بود. در این صورت فناوری به آن گسترش بیشتری بخشیده است و این گسترش در حوزه اتصالات و ارتباطات و اطلاعات کاملاً مشخص است.
فناوری ارتباطات و اطلاعات را تا حد زیادی گسترش داده است. امروزه افراد و جوامع نه تنها ارتباط فیزیکی و حضوری دارند، بلکه ارتباط مکتوب، صوت و بصری نیز برقرار کرده اند، به ویژه پس از انقلاب الکترونیک و توسعه آن، که تجهیزات ارتباطی را از نظر توزیع گسترده ای به ارمغان آورد. کمیت و کیفیت، مانند انتظار می رود که ظرف چند سال آینده در آمریکا هر خانواده به لطف تلویزیون پیشرفته قادر به داشتن یک کامپیوتر و یک لینک ویدیویی باشد. و این سیستم و شبکه دارای سرعت و ظرفیت ذخیره سازی بالایی می باشد. به این ترتیب، دو بازدارنده فیزیکی بزرگ. زمان و مسافت از یک سو و موانع اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر به کمترین میزان اثربخشی در ارتباطات رسیده است.
در مورد اطلاعات باید گفت که با ارتباط پیشرفت کرده است زیرا این دو از نظر بیرونی قابل تفکیک نیستند، اگرچه در بررسی ذهنی متقابل نیستند. در جوامع فراصنعتی، افراد، خانواده ها و سازمان ها می توانند از مخفی ترین و شخصی ترین مسائل از برنامه ها و رازهای یکدیگر مطلع شوند. امروزه به سختی می توان مراکز مهم و حیاتی طرح ها و برنامه های هسته ای و حتی اهداف و برنامه های اتخاذ و اتخاذ شده توسط مجامع ملی و نهادهای سیاسی جوامع را از دید دوربین ها، تصویربرداران و ماهواره های بزرگ تصویر پنهان کرد.
(221)
.
به این ترتیب فناوری موانعی را که در مقابل کارهای فردی و اجرایی قرار داشت برداشته و برنامه های اجتماعی و دولتی را تا حد زیادی پذیرفته و مورد تایید قرار داده است. یعنی آزادی بیشتر.
اگر آزادی را به معنای (رشد، رشد و شکوفایی توانایی ها و استعدادهای انسانی) بفهمیم که در مقایسه با معنای قبلی آزادی، بار بیشتری دارد و هدف تلقی می شود; به این معنی که (عدم موانع) برای شکوفایی استعدادهای انسان لازم است، در این صورت تکنولوژی خدمات ارزنده ای به آزادی کرده است که در دو بخش می توان به آن اشاره کرد:
اول از همه. فناوری در تمامی مراحل و مکان های خود، به ویژه محاسبات، اوج شکوفایی و تحقق توانایی های عملی و شناختی انسان است. به زبان ساده، نفس فناوری جلوه ای از توانایی دستیابی به استعداد است. به عبارت دیگر فناوری حاصل ظهور و حضور استعدادهای انسانی است.
دومین. فناوری به ویژه در مرحله فراصنعتی، گسترش و دقت قدرت ذهنی و مغزی و دامنه درک و ادراک انسان را تسریع بخشیده است و فاصله آن با واقعیت هر روز کمتر می شود.
(222)
انجام داد.
انقلاب الکترونیک بشر را قادر ساخته است که یک دستگاه الکترونیکی کوچک به اندازه 5.31 سانتی متر بسازد که می تواند به راحتی توسط دهان بلعیده شود و در داخل حفره های بدن در کنار هر قسمتی از بدن که می خواهیم قرار گیرد. امواج رادیویی که می فرستد و روی صفحه مانیتور دیده می شود، اطلاعات لازم را در مورد موقعیت و موقعیت آن و همچنین اندام بیمار آماده و ارسال می کند.
و حتی از آن در درمان این عضو بیمار استفاده شود. و به این ترتیب فرآیند تشخیص و درمان بیماری باعث افزایش دقت و سرعت می شود.
یایا یک دستگاه الکتروانسفالوگرافی است که فرآیندهای نادیده و تلاش های پیچیده مغز را از طریق ثبت الکتریسیته مغز ارزیابی می کند. به همین ترتیب، با پرتوهای لیزری که مستقیم ترین خطوط نور را ایجاد می کند و میزان اعوجاج در واقعیت را به صفر می رساند و در تلسکوپ های پیشرفته ای که روی ماه قرار گرفته اند، می توانید تصاویر واضحی از سطح ماه بگیرید. که بیش از چند سانتی متر سطح و اندازه آنها به زمین فرستاده می شود؟
در لغت (دون ایدی) نیز همین معنا دیده می شود.
آنچه ذکر شد همگی مصادیق بارز تأثیر فناوری بر درک و توانایی های شناختی و عملی انسان است.
اگر آزادی را به معنای دقیقتر و هستیشناختیتر ارزیابی کنیم، به این معناست که هر چقدر هم که دانش سازمانیافته یا دانش سازمانیافته از تجربیات و سختیهای زندگی فردی و اجتماعی ناشی شود، شخصیت انسان را میتوان مرحله به مرحله تحلیل کرد. و سرانجام گزینش و پدیده ای بسیار گرانبها به نام اختیار در آنجا متولد شد که مطمئن ترین پشتوانه آزادی است.
(223)
.
در این مورد، فناوری بدون شک نقش کلیدی در کشف اختیار دارد زیرا شکل خاصی از دانش است و ابزار و بستر مناسب برای استفاده از اختیار را فراهم می کند (مکانیسم این سؤال قبلاً توضیح داده شد). ، آزادی را در شخصیت انسان می یابد.
بنابراین تکنولوژی طبیعتاً در جهت گسترش و تحقق آزادی تکامل می یابد، اما آزادی و آزادی هیچ ارتباط منطقی و وجودی با تکنولوژی ندارد. شايد استفاده غيرطبيعي از تكنولوژي به روند سرسام آور سرعت مي بخشد، اما تكنولوژي در مسير طبيعي وجودي خود به معنايي كه ذكر شد، توسعه مي يابد و به آزادي كمك مي كند و از آنجا كه آزادي يكي از پيام هاي اصلي دين اسلام و از پيام هاي سازنده است. پیام ها و عناصر ساختاری نظم دموکراتیک، می توان نتیجه گرفت که وی دریافته است که فناوری در عرصه سیاسی همراهی و همکاری بیشتری با نظم دموکراتیک و آیین ها و ساختارهای مبتنی بر اسلام خواهد داشت.
3. فناوری – تعدد و تنوع: فناوری به دلیل ساختار درونی خود، هم افراطی و هم متکثر است. اگرچه این نوع کیف در تمام مراحل و مکان های تکنولوژی وجود دارد، اما در مراحل قدیمی و سنتی صنعتی (بسیاری) بیشتر مشهود است. به عنوان مثال، در فناوری صنعتی، همگون سازی و توده گرایی (بسیار) مفیدتر از (تنوع) و (تنوع) است، اما در جوامع فراصنعتی، فناوری بدون تسلیم شدن (بسیار) بیشتر به سمت یکنواختی چرخیده است. نه تنها در زمینه کالا و خدمات، بلکه در زمینه های فکری نیز به طرق مختلف توسعه یافته است. دلیل این امر این است که فناوری پیشرفته به انسان این امکان را داده است که فضاهای نورانی جدیدی را برای خود بگشاید و فرآیندهای نامرئی را نمایان سازد، آزمایش های مختلفی را انجام دهد و
(224)
او برای افزایش اعتماد به نفس خود به عقلانیت تکیه کرد، اما جزمات آن را بست، زیرا در ابتدا مدرنیته به آن چسبیده بود. ملاک و معیار در همه زمینه ها، اثربخشی آزمون پذیری و قبولی در آزمون بود و چنین شکل و ساختاری ناگزیر زمینه پیدایش و نشر دیدگاه ها و اندیشه های گوناگون را فراهم می کرد.
تنوع اطلاعات و ارتباطات و نیز انتشار گسترده دو آغاز آموزش در سالهای اخیر به گونهای که در جوامع فراصنعتی متصور نباشد، شاهد تجربی متعدد و متنوعی بر این امر است. بنابراین، برای همه سخت و ناخوشایند است که در عرصه سیاست، افکار و عقاید یکسانی داشته باشند و بر یک رأی باشند. به دلیل این عدم امکان عملی، گروهی از صاحب نظران و اندیشمندان، دموکراسی را نه به عنوان حکومت اکثر مردم، بلکه وسیله ای برای جلوگیری از استبداد دیکتاتوری و تامین آزادی و حقوق دانسته اند. بیشترین آرا 31 که مهمترین ویژگی یا تجربه آن گسترش علم و دانش یک فرد آگاه و آگاه است، نه یک فرد اقتصادی و مصرف کننده، فردی که به دنبال همکاری و انباشت برای به دست آوردن نیروی کار است، نه نیروی کار کارآمد و اجتماعی و برابری اقتصادی
و چون تکنولوژی راه را برای همکاری و انباشت و استفاده از نظر مستقیم مردم هموار کرده و مسئولان کارگری را تحت ممیزی دائمی قرار می دهد در نتیجه دولت ها عمر طولانی نخواهند داشت. 32
بنابراین، فناوری، تنوع ساختاری و فیزیکی و تنوع فکری را که پایه و اساس دموکراسی مشارکتی است، ایجاد و تسریع می بخشد.
(225)
.
4. تکنولوژی و روش حکومت: با توجه به سه نکته قبل، روش حکومت، روشی از سازماندهی با برنامه ریزی فشرده خواهد بود که از ضروریات یا پیامدهای چنین شیوه ای از توزیع قدرت در جامعه است. دولت بهعنوان قویترین نهادی که مظهر قدرت سیاسی در جامعه است، با برجستگی بیشتری به حیات خود ادامه میدهد و دامنه مداخله و کنترل بر اجرای آنها بیشتر از گذشته خواهد بود. البته درگیر شدن در کارها نه با خشونت و بی ادبی بلکه با قانون و همکاری و جمع شدن مردم صورت می گیرد.
از آنچه تاکنون گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که فناوری در جوامع فراصنعتی با ساختار درونی و روند منطقی و طبیعی خود، قدرت حکومت و سیاسی را برای کسی یا گروهی از حالت خاص بیرون میآورد و تقویت میکند. جایگاه مردم در نظام سیاسی اگرچه گزینه های مختلفی در مورد نقش مردم در نظام سیاسی وجود خواهد داشت، اما گزینه همکاری و انباشت با ساختار تکنولوژیکی این جوامع سازگاری بیشتری دارد.
البته دیدگاه های دیگری نیز درباره آینده نظام سیاسی در جوامع فراصنعتی وجود دارد; از جمله گفتند: نظام سیاسی آینده یک نظام توتالیتر خواهد بود و آن را از سه جهت قابل پیش بینی می دانند:
1. در جوامع فراصنعتی مردم از نظر مادی زندگی راحت و بی دغدغه ای خواهند داشت و نگرانی ها و ترس های ناشی از بیکاری، فقر، کمبود مسکن و نداشتن سلامتی آنها را آزار نمی دهد. بنابراین دولتمردان به راحتی می توانند با هر روشی از جمله نظم تمامیت خواهانه بر مردم حکومت کنند بدون اینکه خطری از جانب مردم احساس کنند.
(احتمال دیگر این است که جامعه به سمت رفاه و ثروت حرکت کند
(226)
(حتی در مورد افراد) اما از نظر سیاسی به شیوه ای توتالیتر اداره می شود، ثروت توده ها به عنوان تهدیدی برای طبقه حاکم جامعه تلقی نمی شود.)33
این فرض در جوامعی که دغدغه مادی ندارند دامنه بیشتری دارد، اما از نظر اطلاعاتی و ارتباطی نباید از گسترش بهره مند شوند. اما در جوامع فراصنعتی یا جوامع رایانه ای که جامعه نه تنها از نظر مادی غنی و غنی است، بلکه در حوزه اطلاعات و ارتباطات نیز در سطح مطلوبی از توسعه و رشد قرار دارد به طوری که (دانش) یکی از ویژگی های اصلی است. از مردم و جامعه آنها این فرض به عنوان تضعیف بری در نظر گرفته می شود. زیرا در این جوامع که از نظر مادی غنی هستند، ناگزیر از ارزش ها و الزامات فرامادی مانند حقوق بشر، نحوه زیستن، محیط زیست، اخلاق، دین، سیاست و غیره برخوردارند و به دلیل این ارزش ها نه تنها مسائل سیاسی محو می شوند و برعکس، اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا می کنند و در کانون توجه قرار می گیرند زیرا فضای بیشتری برای پرداختن به ارزش های متعالی پیدا می کنند.
2. تمامیت خواهی نظام از سیستم تبلیغاتی شروع می شود یعنی در جوامع رایانه ای اشاعه و آموزش عمومی انجام شده و مشکلی وجود ندارد اما دسترسی آزاد و برابر به اطلاعات همچنان مشکلی حل نشده است. به عبارت دیگر، سیستم و شبکه تبلیغاتی کشور و سطح جهانی به گونهای است که دادههای شهرت آنها در دسترس همگان نیست و پردازش و خروجی اطلاعات زیر نظر همه نیست. به این ترتیب نظام سیاسی به سمت توتالیتاریسم متحول خواهد شد.
این نگرانی در سخنان دکتر حمید مولانا منعکس شده است
(227)
:
(دسترسی به اطلاعات جمع آوری شده در دسترس همگان نیست و چون اطلاعات منبع قدرت و ثروت است، شکاف بین کسانی که اطلاعات غنی و فقیر اطلاعات نامیده می شوند، افزایش می یابد.)
توتالیتاریسم اطلاعاتی پیامدهای درازمدت ناگوار و ناخوشایندی دارد زیرا نوک پیکان آن به سمت فرهنگ و اندیشه معطوف خواهد شد. اما باید پرسید این نوع توتالیتاریسم چگونه ممکن است؟
در کشورهایی که فناوری اطلاعات و ارتباطات فرسوده و توسعه نیافته است، این ظن وجود دارد که یک نظام سیاسی توتالیتر توسط کشورهایی که دارای فناوری اطلاعات پیشرفته هستند، به آنها تحمیل شود. مانند امروز، اکثر کشورهای اسلامی عقب مانده اند و تهاجم فرهنگی بیگانگان مستبد را تجربه می کنند و مقابله با آن را دشوار می بینند.
این حمله یک طرفه چیزی جز توتالیتاریسم اطلاعات و ارتباطات نیست. اما کشورهایی که فناوری اطلاعات و ارتباطات و شبکه اطلاعاتی آنها نیز پیشرفته و گسترده و برابر است و ظرفیت داده و ظرفیت پردازش و حجم تولید آنها برابر است، به نظر من روابط توتالیتر در زمینه اطلاعات منجر به یک نظام سیاسی توتالیتر بسیار ضعیف و نزدیک به صفر بین آنهاست. در مثال آمریکا، این کشور در موقعیتی نیست که بتواند یک نظام سیاسی توتالیتر ناشی از فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی را به ژاپن تحمیل کند.
اما امکان شکل گیری یک نظام سیاسی توتالیتر در داخل یک کشور و جامعه ای کاملا کامپیوتری شده توسط قدرت سیاسی که منابع اطلاعاتی زیادی دارد نیز دشوار است. یعنی دوام نخواهد داشت
(228)
.
البته ایده ما جامعه کامپیوتری است که دارای شبکه های انتشار دانش و یک سیستم اطلاعاتی کامل است.
البته در پیشرفته ترین جوامع کامپیوتری، دولت که مظهر و نماد قدرت سیاسی است از اطلاعات خام و پخته بهره می برد; اگر کل جامعه آن را نادیده بگیرد، به این معنا نیست که دارندگان چنین اطلاعاتی می توانند نظام سیاسی توتالیتر بر جامعه را بپذیرند. زیرا برای دستیابی به هدف دادن و افشای این اطلاعات از طریق رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری، سازمان های مرتبط و … در سطح جامعه ضروری است و از آنجایی که در جامعه کامپیوتری ما، سیستم ها و شبکه ها اطلاعات صرفاً مواد اطلاعاتی و ارتباطی نیستند. . برای همه یا بخش بزرگی از افراد جامعه قابل دسترسی است. با انتشار این اطلاعات در داخل این شبکه ها پردازش می شود و دستاوردها و خروجی های مختلف آن در اختیار مردم و نهادهای جامعه قرار می گیرد و به این ترتیب جامعه از حالت کارآمدی و مقبولیت خارج می شود و هر کدام وارد می شوند. میدان عمل پرانرژی و آگاهانه. و به این ترتیب نقش یک سویه از برنامه اطلاعاتی مذکور کاهش می یابد، محدودیت هایی بر آن تحمیل می کند و دولتی را درست جلوتر از توتالیتر به ارمغان می آورد.
3. فرض دیگری که برای تمامیت خواهی نظام سیاسی آینده مطرح شده است این است که: با پیشرفت فناوری ارتباطات، حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بسیاری از کشورها به هم پیوند خورده است و پیگیری و اثربخشی چنین پیوندی منجر خواهد شد. به تحولات زیرساختی و ایجاد سازمان هایی که از نظر ساختار و عملکرد باید فراتر از ملت ها و کشورها باشد. شرکت های فراملیتی (به ویژه در حوزه اقتصاد و برنامه ریزی اجتماعی) که امروزه در غرب ظهور کرده اند، پاسخی هستند.
(229)
چنین نیازی وجود دارد.
و از آنجایی که این شرکت ها ظرفیت و ظرفیت بالایی در اقتصاد و سیاست جهانی دارند، امکان یافتن نظم توتالیتر در منطقه خود قوی تر می شود. آدام شاف یکی از کسانی است که چنین ایده ای داشته است که می نویسد:
(در این مورد، من به نهادهای فراملی و چندملیتی مسلط فکر می کنم که امروزه نیز در برخی مناطق، از نظر اقتصادی بسیار قدرتمندتر از اکثر کشورهای بزرگ هستند، علاوه بر این که به دلیل ساختار عوامل و از جنبه های گسترده دامنه نفوذ آنها، آنها امکانات زیادی دارند، آنها قدرت تأثیرگذاری بر سیاست بین الملل را دارند، زیرا اگر باید به گرایشات توتالیتر کمک کرد، این نفوذ اهمیت ویژه ای دارد.)35
این ساختارهای فراملی هیچ نوع نظام توتالیتر را بر کشورهایی که پایه های آن محسوب می شوند تحمیل نخواهد کرد، اما بر کشورهایی که در این ساختار جایی ندارند و از نظر اقتصادی و نظامی قدرت چندانی ندارند، مشکوک است که با یک سیستم توتالیتر مواجه شود که تا حدی راحت به نظر می رسد.
از آنچه تاکنون نوشته شده است، می توان نتیجه گرفت که فناوری در جامعه فراصنعتی از نظر ساختار درونی و جریان طبیعی سازگار است یا شالوده یک نظام سیاسی غیراستبدادی و غیردیکتاتوری است که دارای مرکزیت از نظر برنامهریزی سیاسی، فضایی مسئولانه، محاسبهگر، باز برای همکاری و اجتماعات سیاسی مردم. با این حال، نظم توتالیتر نیز می تواند در چنین جامعه ای رخ دهد
(230)
.
تکنولوژی – دین
بیوتکنولوژی مهندسی ژنتیک یک دین و یک چالش است
فناوری در مرحله فراصنعتی به طور بی حد و حصر توسعه یافته و به کمال رسیده است. رشد و گسترش فناوری بر اساس ظاهر فیزیکی و جنبه مادی آن نیست، بلکه بیشتر بر اساس عملکرد و دامنه آن است. این بدان معنی است که این فناوری از نقطه نظر فیزیکی به کوچکی تبدیل می شود، اما توانایی ترکیب و قلمرو تحت پوشش آن به روش های شگفت انگیزی در حال رشد است.
هر گاه چنین فناوری را در مقابل دین یا ارزشهای دیگر قرار دهیم و بخواهیم روابط و تبادلات این دو را بشناسیم، شاهد چالشهایی در حوزه مفاهیم گزارههای شناختی و شناختی، ساختار و کارکرد دین و فناوری خواهیم بود. ساختار نهادها و ساختاری است که حاصل تکنولوژی است نه ساختار خود دین.
بیوتکنولوژی (بیوتکنولوژی) که به عقیده اکثر متخصصان و نگران آینده، پایههای دگرگونیهای جهان آینده را میگذارد و چهره جهان را تغییر میدهد و همچنین مهندسی ژنتیک که از بیوتکنولوژی خارج شده است و از سال 1970 در این مرحله بوده است. دگرگونی و کارکرد خود را طی می کند و تأثیرات شگفت انگیزی را ایجاد می کند: دگرگونی نظام طبیعت و مسئله آفرینش… به عبارت دیگر در این دو محور مشکلی ایجاد کرد. محیط با دین
مهندسی ژنتیک توانست به لایه های پنهان دور از چشم کنجکاو نفوذ کند و در عین حال اساس یک موجود زنده و یک موجود زنده را تشکیل دهد. این خانه مخفی چه بود؟
(231)
این فقط می تواند ژن انسان و سایر موجودات باشد. جایی که تمام اطلاعات و طرح های موجود جمع آوری و گنجانده شده است.
روشن است که رسیدن به چنین مقامی یک پیروزی بزرگ و سرنوشت ساز تلقی می شود; زیرا آنجاست که آینده یک موجود مشخص می شود; چهره ای که خود و (خود آگاه) هیچ علاقه ای به آن نخواهند داشت. در گذشته، بشر از زور و سلاح های مختلف برای زنجیر کردن دیگران استفاده می کرد. اما امروزه با شناسایی ژنوم ها و ایجاد دگرگونی هایی در آنها، بدون هیچ زمختی به این خواسته دست می یابد.
بله، مهندسی ژنتیک ساختار جغرافیایی و ویژگی های ژن های موجودات را تغییر می دهد. به عبارت دیگر انسان با چنین دانش و فناوری هایی قادر به ایجاد اطلاعات و برنامه ریزی خاص و حتی مطلوب در ساختار ژنتیکی موجودات خواهد بود. معنای این ضرب المثل این است که از این پس تمام خصوصیات و ویژگی های فیزیکی و تشریحی تلاش های بیولوژیکی و بیولوژیکی مغز و سایر اندام ها و سیستم های موجودات زنده در این جهان ساخته و هدایت می شود و دقیقاً همین مفهوم سازندگی است. و ساخت و ساز که مشکل است، خلقت را ترویج می کند و میدان چالش را آشکار می کند.
مهندسی ژنتیک، چه در انسان و چه در گیاهان، دو مشکل اساسی و حیاتی را مطرح میکند که در هر دو دین مورد تردید است. این دو مشکل عبارتند از:
1. خلقت.
2. دگرگونی سیستم طبیعی.
ایجاد مهندسی ژنتیک، کشف و شناسایی ژنوم انسان، حیوان و گیاه با مهندسی برنامهای و اطلاعاتی در ژنها. یعنی ایجاد اطلاعات و
(232)
قادر است برنامه های جدید یا برنامه و اطلاعات نهفته در ژن را به مسیر خاصی هدایت کند تا سلول ها و بافت های جدید با عملکرد دوگانه (در زمینه های جنسی، عصبی و غیره) انتخاب و تغییر شکل و در اندازه موجود ایجاد کند. و ایجاد تعادل و برابری در سلول و در سراسر ارگانیسم، تولید و رشد ویژگی ها و نشانه های خاص و تغییر جنسیت در ابتدا و حتی در مراحل اولیه، ایجاد دو جنس که دگرگونی های ژنتیکی و بیولوژیکی است. و دگرگونی های تشریحی و سویه های برخی از آنها. این یک وسیله انسانی است و بنابراین مردان می توانند باردار شوند و اسپرم رشد کنند.
و وجود افرادی که دارای ظرفیت های مغزی و ذهنی بسیار بالایی هستند و از نظر جسمی دارای جثه کوچکی هستند.
یا وجود داشته باشد و انسان هایی را به دنیا بیاورد که صفات و رفتارهای انسانی در درونشان خاموش شده باشد و در برابر خصلت ها و رفتارهای حیوانی از قبیل قساوت پرخاشگرانه، وحشی گری و غیره و اندام های بدنی در آنها زنده و پرورش یابد.
پیش بینی می شود در جنگ ها و مجموعه ای از آثار در کشورهای دیگر استفاده شود. (البته ایجاد چنین افرادی بر اساس تغییرات ژنتیکی است نه دستاورد و محصول زمینه های محیطی و فرهنگی).
همه این فرآورده ها و پدیده ها به دلیل تبدیل انجام شده در رشته های پروتئینی (D.N.A) به ویژه در اسید نوکلئیک (N) است که محل و منشأ همه برنامه های اطلاعاتی و حرکت بیولوژیکی و ادراک آن است. ارگانیسم
این توانایی در کلمات زیر به خوبی منعکس شده است:
(دستکاری ژنتیکی تنوع زیستی و ساختار ژنوم طبیعت را مختل می کند… اولین آزمایشات در ژن درمانی آغاز می شود و امکان برنامه ریزی وجود دارد.
(233)
بازسازی بدن انسان فراهم شده است که یکی از پیشرفت های علم پزشکی است.)36
علاوه بر این، با مهندسی ژنتیک، دگرگونی هایی در شکل، اندازه، طعم، رشد و سایر ویژگی های گیاهان و جانوران رخ داده و ادامه خواهد داشت. به عنوان مثال، با تزریق ژن هورمون رشد انسانی به موش، آنها روند رشد آن را چند برابر می کنند:
(موشهایی که حاوی ژنهای هورمون رشد انسانی نوترکیب هستند رشد بیشتری نسبت به نوع بدون دستکاری نشان دادند، اما اغلب موشها با مشکلات باروری مواجه هستند.)37
از آنچه گفته شد، مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، اندازه گیری، ترازسازی، همترازی، خلقت، خلقت، که همگی خود را در فرآیند خلق یک موجود نشان می دهند و به عبارت دیگر بخشی از فرآیند خلاق هستند، متکی به منشأ و منشأ بشری است و بنابراین انسان نه به عنوان شریک بلکه آزادانه در آفرینش دخالت می کند و دین و فن را به چالش می کشد.
چالش دین و فناوری در مسائلی مانند: ایجاد تعادل بین نقش و شکل سنجش و خلاقیت این است:
در ادیان توحیدی، به ویژه اسلام، که فرآیند خلقت یک یا هر موجودی مبتنی بر ایجاد، تعادل، تسطیح، سنجش و ایجاد اشکال است، هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند در این فرآیند با خداوند متعال شریک شود.
در دین مبین اسلام نه تنها خلق چیزی، بلکه مذکر یا مؤنث بودن آن نیز منوط به اراده خداوند است. به عبارت دیگر، خداوند انسان را می آفریند و مرد یا زن بودن او را تعیین می کند، چنانکه در آیات زیر می خوانیم:
(و این خلقت زن و مرد است) نجم 45
(234)
/
و اوست که دو جفت نر و ماده و ماده و نر آفرید.
(خداوند ملک السموات و الارض ما را آفرید، خدا بر زنان و مردان رحمت کند) شوری 49/
ملکوت آسمانها و زمین تنها از آن خداست. او آنچه را که می خواهد خلق می کند. به هر کس بخواهد دختر (زن) و به هر که بخواهد (مرد) پسر می دهد.
همچنین فقط خداوند تمام مراحل خلقت انسان و همه مخلوقات را از ابتدا تا انتها انجام می دهد و قدرت خود را دارد و اجازه ورود به چنین مکانی را نمی دهد. این معنا در آیات بسیاری از جمله آیات زیر دیده می شود:
(الذی خالک فاسوک فضلک. در این تصویر ماشا رکبک) انفاطار 7/8
خدایی که تو را آفرید و راست و صاف کرد. پس بدن تو را مطابق با دیگری آفرید. به هر شکلی که می خواست خلق می کرد.
(… کیست که مرا در دامان عیسی قرار داد) آل عمران 6/.
خداست که صورت تو را در شکم هر طور که بخواهد می سازد و معبودی جز او نیست و او قادر و داناست.
در این دو آیه مبارکه ایجاد، همسان سازی، همسطح سازی و شکل دهی به عنوان آثار الهی به ذات خداوند متعال بستگی دارد.
و بر اساس آیات مبارکه زیر اندازه گیری توسط خداوند متعال انجام می شود:
(انا همه شیء خلقت مساوی نیست) قمر 49/
ما همه چیز را با توجه به اندازه و دانش و در یک مقدار مشخص ایجاد می کنیم.
(و من فقط گنجی دارم و ما آن را به مقداری نازل می کنیم) حجر/21
(235)
/
چیزی جز آنچه از چشم ما پنهان است وجود ندارد و ما فقط تا حدی آن را پنهان می کنیم.
(خداوند روزی لمان یشا و یقدار را زیاد می کند) رعد 26/.
خداوند رزق و روزی را به هر که بخواهد وسعت می دهد و به هر که بخواهد محدود می کند.
(و خلقت هر چیزی الهی است) فرقان 2/
و همه چیز را آفرید و پیمانه و زمان داد.
آفرينش آفرينش، ميزان، تراز، آفرينش، تساوي كه در آيات مذكور آمده است. همانطور که در بالا ذکر شد، عناصر و ساختارهای فرآیند خلاق فقط مفاهیم انتزاعی نیستند. و البته عالم شهود و فطرت (جسمانی) خاستگاه آنهاست و مصداق قطعی آنها محسوب می شود; به ویژه مفهوم تقدیر که بیانگر معنای تعیین اندازه هستی و پدیده های طبیعی و انسانی و نیز فرآیند تعدیل و تغییر است، بیشتر به عالم شهود و به مرحله و نظم طبیعی مربوط می شود. وجود داشتن. .
از روایتی که حضرت رضا (ع) نقل کرده است، همین معنا را می توان فهمید. این روایت در آیه دوم سوره فرقان در تفسیر صافی آمده است:
(القمی ذیل الرضا علیه السلام فرمود: آیا اختیار داریم؟ گفت: نه، گفت: آری حدود عمرم و رزق و بقای من و معدوم من. ) 38
همانطور که گفته شد، مهندسی ژنتیک در این مفاهیم تحول ایجاد کرد و ارتباط آنها را با خدا تغییر داد. یعنی مهندسی ژنتیک این توانایی و امکان را در اختیار بشر قرار داده و خواهد داد که در انسان و حتی گیاهان رابطه جنسی زن و مرد ایجاد کند و روند تشکیل اسپرم را از ابتدا تا انتها نظارت و تعیین کند. شکل، رنگ، ارتفاع و درخشندگی انسان و گیاهان را روشن کنید
(236)
.
طبیعتاً در اینجا این سؤال مطرح می شود: میزان زندگی، مرگ، رزق، درخشندگی بدن، شکل و اندازه روند رشد، قدرت مغز و … که خداوند برای هر موجودی در نظر گرفته و تعیین کرده است. (انسان-گیاه)؟
آیا طول عمر روشنایی رنگ معمولی و … قبل از این تغییرات ژنتیکی در انسان و گیاهان به اندازه ای است که خداوند انتخاب کرده است؟
آیا اشکال، زندگی، رنگها، ظرفیتهای مغز، خلق و خو و ویژگیها چیزهایی هستند که پس از مهندسی ژنتیک برای یک موجود زنده در نظر گرفته شده و انتخاب میشوند؟
اگر اولی باشد، مهندسی ژنتیک نه از نظر طول، بلکه در عرض، جایگزین خلقت خداوند شده است و این با آموزه های دینی در مورد خلقت و ربوبیت خداوند ناسازگار است. و اگر بدانیم خداوند دومی را برگزیده است، پس تکلیف اولی چیست؟
جدای از آن، لازم است خداوند هر آنچه را که انسان در نظر گرفته و انتخاب می کند، بپذیرد. و این فقط منجر به کنار گذاشتن خدا از صحنه می شود و این نیز با دین ناسازگار است. همین گفته در مورد ایجاد برابری و همسویی نیز صادق است. به این ترتیب مهندسی ژنتیک فرآیند ایجاد دین را به چالش می کشد.
سیستم طبیعت را تغییر دهید
یکی دیگر از پیامدهای مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، دگرگونی طبیعت و حتی هستی خواهد بود. مکانیسم این فرآیند از طریق برنامهریزیهایی که در ژنوم انسان و گیاه انجام میشود، محقق میشود. با این برنامه نویسی جایگزین جدید
(237)
ایجاد اطلاعات جدید در ژن ها، به ویژه در (نوکلئیک) (D.N.A)، می تواند رشد گیاه را چندین برابر بیشتر از اندازه شناخته شده و معمولی افزایش دهد. در نتیجه زمان باردهی و رسیدن کوتاه شده و پیشرفت کرده است. شکل، رنگ و حجم خود را تغییر داد و گیاهانی ساخت که فقط در زمین های گرم و مکان های قابل زیست در مکان ها و زمین های یخی می توانند زندگی کنند و میوه بدهند.
همچنین در مورد انسان، مانند گذشته، انسان هایی با توانایی های ادراکی، حرکتی و فکری گوناگون، ویژگی های اخلاقی و رفتاری، مخصوص اندام های بزرگ یا کوچک، تولید و تربیت شدند.
همه اینها نشانه تغییر اساسی در نظم طبیعی و شناخته شده حیات و هستی است که برای آن عمل روح انسان با شیء خارجی و طبیعی مقابله می کند. و چنین نگرشی با نظم از پیش تعیین شده و تغییر ناپذیر بینش دینی مطابقت ندارد. و این ناهماهنگی را می توان در مقولاتی چون: ماهیت دگرگونی در خلقت و نوع مشاهده کرد.
طبیعت: همانطور که گفته شد مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی دگرگونی های اساسی در نظم طبیعی و شناخته شده موجودات به ویژه انسان و گیاهان ایجاد کرده است که در نتیجه ساختار وجود مخلوق دگرگون می شود.
اگر طبیعت را جریان طبیعی نیروها، ظرفیت ها و آمادگی ها بدانیم، اگر آن را کوششی و اقدام تکوینی در جهت دستیابی به هدف نوعی آفرینش بدانیم، و اگر طبیعت را ساختار وجودی هر موجودی درک کنیم. به گونه ای که او به دنبال کمال مطلق است، در هر حال مهندسی ژنتیک همه این معانی را تغییر می دهد. زیرا با برنامه نویسی جدیدی که در ژن ها صورت می گیرد، روند طبیعی و نظم نیروها و استعدادها به هم می خورد و در واقع ویژگی طبیعی پدیده توصیف شده است.
(238)
هیچ ابهامی وجود نخواهد داشت.
به عنوان مثال، روند رشد یک گیاه یا یک انسان (بخشی از اندام ها و بافت های بدن …) قبل از ظهور ژنتیک به روشی شناخته شده یک دوره زمانی را شامل می شود، مثلاً سه ماه یا 14 سال، اما پس از ظهور مهندسی ژنتیک در این زمان، مائین بسیار محدود و کوتاه می شود. این همان اندازه طبیعی یک گیاه میوه انسان است و … در اینجا سؤال این است که حالت و جریان طبیعی چیست; قبل یا بعد از مهندسی ژنتیک؟
اگر قبل از مهندسی ژنتیک باشد، بعد از آن طبیعی نخواهد بود. بر این اساس طبیعت پایدار و تغییرناپذیر است و اگر بعد از مهندسی ژنتیک باشد; باز هم نظم طبیعت به هم می ریزد و طبیعت تازه ساخته شده انسان ناپایدار می شود.
و این مسئله نوع است. زیرا پس از برنامهریزی جدید، بسیاری از چیزهایی که به عنوان ذاتی و ویژگیهای موجود شناخته میشدند و طبیعت را میساختند، جایگزین و دگرگون میشوند و بدین ترتیب طبیعت ثبات و ثباتی برای رسیدن به حقیقت همه این اعمال و بسیج تحقیقاتی نخواهد داشت.
همین داستان در مورد دکترین ساختار وجودی نیز صدق می کند، زیرا با مهندسی ژنتیک ساختارهای وجودی مختلفی ممکن شده است که در برخی از آنها جستجو برای کمال مطلق گم شده است. به عنوان مثال، هیچ مدرکی دال بر کمال مطلق و خداجویی در طبیعت بزرگ، درنده، خشن و مغزی و ذهنی محرومی که بر اساس برنامه ریزی ژنتیکی متولد شده یا خواهد بود، وجود ندارد.
اگرچه در دغدغه ها و چالش های ذکر شده حاشیه تاخیر وجود دارد، اما باید حوزه های مختلف را با دقت فراوان بررسی کرد، اما با ذکر دو مورد می توان کمک کرد.
(239)
مخلوق گرانبهای خداوند را کشف کنید:
1. ظهور در آمیزه شکل دهی و دگرگونی نسبت به دنیای کوچک و بزرگ انسان و میکروارگانیسم ها و… ما انسانیت خود را در بهبود دگرگونی و نرمی زندگی و نظم طبیعت قدرتمند شاهد بوده ایم. بر اساس ویژگی هایی که ساختارهای وجودی موجودات در سطح خرد کلان هستی وجود دارد و علم مدرن در تولید آنها و چرایی هر یک نقشی ندارد. به عنوان مثال، ذرات بنیادی مانند (پروتون) (نوترون) (الکترون) یا (کوارک های d و u) دارای بارهای مثبت و منفی هستند. اشکال مختلف انرژی و نیروی هسته ای قوی و ضعیف میدان الکترومغناطیسی گرانشی را ایجاد کردند. علم با کشف و به کارگیری آنها و با استفاده و تکیه بر این ویژگیها شروع به تولید اشکال ماده، ماده و نیرو کرد.
با این حال، برای علم امکان ایجاد تداوم یا از بین بردن این خصوصیات ساختاری و قوانین مواد وجود ندارد. یعنی علم نمی تواند هیچ بار الکتریکی (e) یا (پروتون) غیر از آن چیزی که دارند بدهد یا آن را از بین ببرد. به این ترتیب، خلقت خداوند، چه در خلقت و چه در دوام، از طریق این خصوصیات و قوانین، که ساختارهای وجودی خلقت است، پیوسته و مستمر است.
2. همانطور که پروفسور هاوکینگ در کتاب تاریخ زمان ذکر کرده است، مکانیک کوانتومی پیش بینی هر رویداد و دگرگونی در جهان را با دقت کامل غیرممکن می داند و این ویژگی نشان دهنده حضور دائمی خداوند در جهان، جهان و هستی است. اگرچه در مورد هدف این کار جای تعجب است. در حالی که نظریه مکانیک کوانتومی یکی از دیدگاه های علمی است که قدرت روشنگری و جامعیت در زمینه ها را دارد.
(240)
تنوع تایید شده است.
دگرگونی خلقت: با توجه به آنچه ذکر شد، ذات انسان دستکاری شده ژنتیکی فرو می ریزد و گسیختگی وحشتناکی در تار و پود آن پدید می آید و این پدیده از آموزه های مهم دینی است; که عدم دگرگونی خلقت است 39 آن را در معرض طوفانی سهمگین قرار خواهد داد.
زیرا اگر جریانات طبیعی نیروها و ساختارهای وجودی دگرگون شوند، دگرگونی خلقت نیز صورت می گیرد.
دگرگونی نوع: از سؤالاتی که در قسمت آخر فطرت آمده است، این نتیجه حاصل می شود که آنچه در انسان ذاتی و عرضی است (ساختار وجودی) در خوری جایگزین و دگرگونی شده است که مهندسی ژنتیک نشان می دهد. و چون وجود سنخ از ذات و اعیان است و چون اینها دگرگون شده اند، نوع نیز خواهد بود. به این ترتیب از نظر پژوهشی یک نوع انسان نخواهیم داشت، بلکه انواع مختلفی از انسان خواهیم داشت.
از سوی دیگر، با دستیابی به بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک، ورود به ابتدایی ترین واحد زیستی; این بدان معناست که ژن ها فراهم شده و برنامه ریزی بیولوژیکی جدیدی برای موجودات و اندام ها توسط انسان انجام شده است.
از آنجایی که این فضا به روی انسان باز شد، دور نیست که تغییرات ژنتیکی در طبیعت رخ دهد و نیروهای طبیعی از آن مراقبت کنند.
در این صورت ممکن است انسان از تکامل پیشرونده موجودات زنده جلوتر باشد و مهندسی ژنتیک تا حدودی به این امکان کمک می کند.
(241)
.
از آن پس تعلیم استحاله اقسام ممکن می شود و با آموزه دینی که انسان را قسمی مستقل می داند زیر سوال می رود. تمام سوالاتی که در مورد تاثیر فناوری بیولوژیکی به ویژه مهندسی ژنتیک و پیامدهای آن برای انسان و سایر موجودات پرسیده شده است، برخی اتفاق افتاده و جامعه بشری آنها را آزمایش کرده است و برخی دیگر تولید نکرده است، اما به دلیل عملکرد و توانایی مهندسی ژنتیک گمان زیادی وجود دارد که ظهور کند و اگر چنین شود، دین را با چالش های سنگینی مواجه خواهد کرد.
تاکنون یافته ها و گزاره های شناختی دین و فناوری بیان شده است و اکنون به روابط و ارتباطات کارکردی آنها می پردازیم:
در مرحله فراصنعتی، یعنی در عصر ما، قوای بشر، چه در نقش فناوری و چه از طریق آن، دو چندان شده است، یعنی بشریت با سرعت، دقت، یقین، حجاب و جوهره را از بین برده است. دوری و دوری او از او هر روز کمتر می شود، او مناطق غیرقابل نفوذی را گشوده است.
در نتیجه انقلاب الکترونیکی، گذار از سطح کلان هستی آغاز شد و چهره های کوچک هستی برای انسان نمایان شد.
فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی عصر ما که پیشرفت زیادی داشته اند، ساختار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه را به طور اساسی متحول کرده اند. و این ساختار بسیار سازمان یافته تر از گذشته، متنوع و نیازمند کار ویژه (تخصص) است.
اهمیت این ویژگی ها در این است که سازمان اجتماعی بر عقلانیت انسانی است تا عقلانیت دینی. به عنوان مثال، در حوزه سیاست، همانطور که گفته شد، فناوری، تغییرات اساسی و اساسی در ساختار قدرت ردهها و لایههای حاکمیتی (مدیران، دانشمندان، تکنسینها…)، نحوه حکومت، تشکیلات پیوند و
(242)
او بین افراد جامعه، حکومت و… رابطه ایجاد کرد که باید عقل انسانی را جایگزین مشروعیت قدرت دین کرد.
آموزش دیگر در کلیسا و با روحیه غیرانتقادی صورت نمی گیرد که توسط نهادهای انسانی در جامعه بشری به روش های مختلف انجام می شود: آوایی، بصری، نوشتاری و گفتاری همراه با انتقاد و خطا.
با ایجاد فضاهای مناسب برای رفع نیازهای جنسی، ایجاد کار پخش سالم و خدمات و درآمدهای عمومی برابر، گسترش رفاه عمومی و اجرای کامل برنامه آموزشی، از جرایم و تخلفات اخلاقی و اجتماعی پیشگیری و اصلاح میشود.
بنابراین، کارکرد دین در عرصههای سیاسی، مدیریت بهداشت، فرهنگ، آموزش و پژوهش، سازماندهی اجتماعی طبیعت و زندگی در کل کمرنگ و ضعیف میشود و جایگاه و نقش خود را به انسان صاحب فناوری و تسلط بر جو میسپارد. .
ارزشهای فرامادی که در فرهنگ و اندیشه فرامدرنیسم متولد شدهاند، همگی ارزشهای دنیوی هستند و به دنبال بهبود زندگی مادی هستند. ارزشهای فرامادی مانند بهبود زندگی، مراقبت از روابط بین مردم، بهبود محیط زیست و حفظ محیط زیست، افزایش خدمات دانش مانند منبع قدرت و ثروت، تنوع اطلاعات و غیره، هیچکدام از اینها ماندگار نیستند و حاوی مفهوم هستند. و پیام آخرت، اما پاسخی به نیازی هستند که از راه مادی بهتر ناشی می شود. . و در عین حال می تواند روش حفظ و تکامل حیات دنیوی در مرحله فراصنعتی باشد. از این منظر تحقق آن در گرو حرکت و همکاری گروهی است نه تلاش فردی. و همیشه با برخی از حرکات مادی که رنگ های حیوانی بیشتری دارند; مثل بازی گی خیلی راحت
(243)
در کنار توجه به محیط زیست و خدمات قرار می گیرد.
بنابراین توجه و حرکت جوامع صنعتی پیشرفته به سوی ارزش های متعالی و معنوی با حرکت به سوی ارزش های معنوی و آینده ای که در فرهنگ دینی به ویژه ادیان توحیدی آمده است، نیست.
تکنولوژی و قانون
از زمان های بسیار قدیم ارتباطی بین تکنولوژی و حقوق تجاری وجود داشته است. اما در زمان ما با پیشرفت تکنولوژی، عرصه تجارت شتاب بیشتری گرفته است.
کارکرد فناوری مدرن ما در زمینه حقوق و عدالت به شرح زیر است:
1. تغییر مبنای مسئولیت مدنی: فناوری اساس مسئولیت مدنی را تغییر داده است. گفتن اینکه در گذشته و حتی اکنون در برخی از مکاتب حقوقی، جبران خسارت زیان دیده بر اساس مفهوم قصور (تقصیر) پرداخت می شود; یعنی کسی که متحمل ضرر مالی یا جانی و غیره شده است، پس از اثبات اینکه کارفرما در این زیان نقش داشته و قصور کرده است، مستحق مطالبه خسارت است و اگر نتواند سهل انگاری را ثابت کند، مستحق چیزی نخواهد بود. مثل هر زمانی که خود شخص در زیانی که به او وارد شده کوتاهی کند، چیزی به عنوان جبران خسارت به او پرداخت نمی شود. اما پس از استقرار سیستم پردازش و تلاش ماشین و سازمان، کار در عمل از حالت فردی به درآمد و شکل گروهی تبدیل شد، محیط کار و تلاش علاوه بر گسترش، تداوم ساختاری و عملکردی پیدا کرد. (همه یک متفکر تکنولوژیک هستند) و مبنای مسئولیت تغییر کرده است.
زیرا کوتاه بودن در چنین محیط پیچیده ای با وابستگی ها و پیوندها
(244)
برای ساماندهی یک سازمان تلاش کردند، مبانی مسئولیت را تغییر دادند و گفتند: به محض اینکه فردی یا گروهی شروع به کار می کند، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، فضای خطرناکی ایجاد می کنند. مسئول هر آسیبی است که در این محیط به کارکنان وارد شود و این پایه مسئولیت را تئوری ریسک نامیدند که برای آنها فناوری است:
(برخی معتقدند تکنولوژی عامل و منبع مسئولیت را تغییر داده است. عوامل متعددی باعث افول ستاره نظریه اقبال شده است… و این عوامل عبارتند از:
آ. دستگاه را در ذخیره زندگی انسان قرار دهید! استفاده از نیروهای جدید مانند بخار و الکتریسیته و غیره دگرگونی عظیمی را به وجود آورده و در نتیجه این دگرگونی بر تعداد حوادث زیانبار (برخورد قطار، انفجار هسته ای و …) افزوده شده است. در برخی از این رویدادها، منشأ حادثه زیان آور، نقص فنی غیرقابل پیش بینی است. در این صورت نمی توان کسی را به خاطر ظاهر آن مقصر دانست….
با توجه به عواملی که ذکر شد، قانونگذار دیگر نظریه تقصیر را حفظ نکرد… و نظریات دیگری از جمله: نظریه خطر، نظریه مختلط، نظریه ضمان حقوق… 41 ارائه کرد.
2. فناوری مولد حقوق: فناوری از ابتدای پیدایش روابط و ارتباطات، حالت و نحوه اموری را ایجاد می کند که طبیعتاً مشمول حقوق ویژه هستند.
(245)
.
پس از انقلاب الکترونیک و ظهور فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، حقوق جدیدی مانند حق اتصال و وابستگی (اتصال)، برقراری حق اتصال و وابستگی و حق کاهش و افزایش آن بین ملتها، دولتها، طبیعی مردم و منابع قانونی … و همچنین حق یافتن اطلاعات، حق اطلاع رسانی، حق پردازش و انتشار اطلاعات، دسترسی صحیح به منابع و سیستم های اطلاعاتی و حق پردازش آنها…
بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک مسائل اساسی حقوقی را مطرح می کنند. در این صورت با مهندسی ژنتیک بازبرنامهریزی انسان و به دست گرفتن کنترل سرنوشت آن، شناخت ژنهای خاص با ویژگیها و عملکردهای خاص در زمینه رشد، ایستادن، آواز تغییر شکل، ویژگیهای انسان و تواناییهای مغزی و تغییرات ژنتیکی باعث ایجاد تغییرات اساسی در انسان و گیاه و … می شود و امکان پذیر می شود و شناخت سلول های تولید کننده ماده نابود کننده ایدز و سرطان و غیره به واقعیت تبدیل می شود و همه اینها باعث پیشنهادات زیر شده است. و سوالات حقوقی:
– حقوق ثبت انحصاری سلول های ذکر شده (سلول هایی که مواد سرطان زا و کشنده ایدز تولید می کنند
(246)
).
– حق داشتن ژن، حق جذب و استفاده از آنها و حق خرید و فروش آنها.
– حق تبدیل ژنتیکی و مالکیت اطلاعات ژنتیکی اکتسابی.
– حق برنامهریزی مجدد آزادانه انسان.
– حق جابجایی، خرید و فروش برنامه ها و اطلاعاتی که توسط یک فرد یا گروه ایجاد و کشف می شود و برای دگرگونی های ژنتیکی گنجانده شده و در ژنوم انسان، حیوان و گیاه گنجانده شده است.
این یکی از اساسی ترین سؤالات و گزاره های حقوقی عصر ماست. زیرا بازگشت همه حق حیات است. و کوچکترین کوتاهی و خطا در این زمینه موجب از بین رفتن حق حیات برای انسان می شود; از این رو، تبیین و تشریح ماهیت کارکرد و دامنه این گونه حقوق نیازمند همکاری و همفکری دانشمندان، فیلسوفان و حقوقدانان سراسر جهان است. در غیر این صورت، سرنوشت بشریت در دست افراد و شرکت های خاص تعیین می شود:
(انجمن آمریکایی (علم ژنوم انسانی) مریلند ادعا کرده است که رشتههایی از DNA که قادر به شناسایی 50000 ژن یا بیش از نیمی از ژنهای انسان هستند… اکتشافات و نوآوری ها در زمینه فناوری بیولوژیکی و ژنتیکی.) 42
علاوه بر این، با ورود خودرو به زندگی و ادامه زندگی به عنوان سازمانی که نوعی فناوری خودنمایی است، حق دیگری به نام حق بیمه (حادثه سلامت و …) حذف شد.
(247)
.
3. فناوری به عنوان وسیله تضمین حقوق: از جمله حقوق اساسی بشر در عرصه سیاست، حق مشارکت، حق نظارت، حق ورود به آثار، طرح ها، مشاوره ها و نیات سیاسی- اجتماعی و نیات وصیت می کند.
روشن است که تحقق آنها نیازمند ابزار و روش های مناسب و لازم است. فناوری عصر ما مانند: شبکه های کامپیوتری، اینترنت، تلویزیون، رادیو به ویژه رادیو و تلویزیون بریتیش کلمبیا که از قابلیت پیوند دو طرفه بهره می برند، نشریات و مطبوعات، موسسات و سازمان ها و سیستم های بازی که وارد شده اند. وجود از طریق فناوری الکترونیک و همچنین یادگیری و ماندگاری. آموزش از طریق دیسک های کامپیوتری، تلویزیون، ویدئو و غیره، به همگان توانایی و فرصت ورود به امور سیاسی را داد و موانعی را که مانع از انباشت، اجماع و همکاری سیاسی می شد، برطرف کرد. به طوری که امروزه هرکسی می تواند بر همه رفتارها، برنامه ها و اقداماتی که در مراکز و مناصب قدرت (رهبری دولت، مجلس و…) و یا … انجام می شود نظارت کند تا جایی که حدس می زدند: در آینده (قرن 21). ) پیشنهاد و سوال نمایندگی مردم حل می شود و هر شهروند نماینده خود خواهد بود و نظر خود را می دهد و کارها را به میل خود انجام می دهد.
به این ترتیب، حق نظارت بر جمعیت و توافق و تبانی برای انجام امور در امور سیاسی به طور گسترده رعایت می شود.
حق اتصال و آگاهی، اطلاع رسانی و انتشار دانش از ارتباطات و فناوری اطلاعات، از طریق این فناوری ساختار و تدوین سیاست های مناسب تحقق می یابد.
حق تحصیل و حق آزادی از طریق فناوری چاپ تصاویر و علائم به سمت دفاع
(248)
اجرا و تدارکات رضایت بخش است.
4. تكنولوژي و تضمين حقوق: تكنولوژي در مرحله فراصنعتي و در عصر ما، همچنان كه آثار مساعد حقوقي را به همراه داشته است، پيامدهاي ناگواري نيز براي برخي پيشنهادهاي حقوقي به همراه داشته است. مانند شکستن حریم خصوصی افراد خاص، از بین بردن امنیت روانی؛ اولی حقوق خصوصی و دومی ترکیبی از حقوق خصوصی و عمومی است.
این بدان معناست که با شبکه های کامپیوتری خانگی، اطلاعات محرمانه و محرمانه افراد و خانواده ها از رایانه آنها گرفته می شود و در سطح وسیعی خرید و فروش می شود. علاوه بر این، عکس ها، اطلاعات و اطلاعاتی که از طریق ماهواره و اینترنت بر روی مانیتورهای شخصی منتشر می شود، گاهی امنیت روحی و روانی افراد و جوامع را به خطر می اندازد. البته این سوال با آنچه نیل پستمن تخریب ذهنیت ها در عصر تکنوپولیس می نامد سازگار نیست، زیرا معتقد است تکنولوژی به سمت عینیت و عمل گرایی روی آورده است و فضای بیشتری برای خلاقیت ذهنی و تعدد وجود ندارد. حواس:
(این تکنیک نه تنها با پیچیدگی چندبعدی و تعدد معانی در نظرات بشر مبارزه می کند، بلکه اساساً مقولات ذهنی را دشمن خود می داند…)44
اما منظور ما از تامین امنیت روانی، ورودی حجم زیادی از اطلاعات پردازش نشده و نامحدود و خروجی این گونه اطلاعات است که منجر به سردرگمی و عدم هویت می شود.
5. فناوری و جایگاه داوری و تدوین در حقوق: نقش و جایگاه فناوری در
(249)
رشته داوری قضایی دارای دو جنبه مثبت و منفی و به عبارتی دو کارکرد دارد:
1. مثبت.
2. منفی.
کارکرد مثبت آن به گونهای است که فناوری نه تنها بر فرآیند داوری، بلکه بر اساس آن نیز تأثیر میگذارد، به ویژه در مورد پیگرد قانونی و ایجاد حقوق.
مثلاً بر اساس دلایل بیشتر قضاوت می شود. این دلایل که اساس قضاوت را تشکیل می دهد، از منابع مختلفی مانند دین، عقل شهود و… سرچشمه می گیرد و هدف از دلایل چیزی جز رسیدن به حقیقت و کشف حق و دروغ نیست. و تکنولوژی امروز نقش بزرگی در دستیابی به این هدف داشته و از طریق این کانال در حال دخالت در اصول اولیه است.
به عنوان مثال: دستگاه های الکترونیکی هوشمند برای اندازه گیری میزان و اندازه ارتعاشات صوتی و کشف حقیقت و دروغ های گوینده از طریق سیگنال ها و ارتعاشات طراحی شده اند.
بسیاری از این دستگاه ها وجود دارد. از جمله دستگاهی به نام (هاگوت) که با وصل شدن به تلفن برای شنونده آشکار می شود که طرف مقابل راست می گوید یا نه.
علاوه بر این، قلمهای الکترونیکی به بازار آمدهاند که همان عملکردهای دروغ سنج تلفنی را از طریق سیستم عصبی انجام میدهند.
بدیهی است که استفاده از چنین ابزار و وسایلی در جایگاه داوری قضایی کمک شایانی در اثبات حقوق می کند.
(250)
.
کارکرد منفی فناوری در حوزه حقوق به روش های مختلفی انجام می شود. به عنوان مثال، با استفاده از دستگاههای الکترونیکی و ریز رایانههایی که در همه جا یافت میشوند، میتوان اطلاعات خطرناکی درباره متهم، وکیل، متهم، روند و مراحل قانونی ایجاد و منتشر کرد.
یایا کلیه اسناد و اطلاعات یک پرونده قضایی و یک پرونده را در شبکه رایانه ای نهاد مربوطه حذف، تغییر داده یا جعل کرده یا اسرار و اسناد پنهان را حذف کرده و به عنوان اهرم فشار استفاده کرده است.
تمامی موارد ذکر شده در تبدیل تاخیر و ابطال داوری تاثیر مستقیم دارد. اما جایگاه و تاثیر تکنولوژی بر جایگاه مجموعه در سه دسته سرعت، دقت و بسیاری است. بدین معنا که از طریق رایانه، اینترنت، ماهواره، مطبوعات، دانش و روش های علمی، اسناد و مدارک و اطلاعات دقیق و فراوان در مورد یک پرونده و یک پرونده حقوقی، واقعه و پدیده حقوقی متهم، روند و روش های رسیدگی داوری و سیستم های حقوقی و روند قضایی و رسیدگی به پرونده. جملات را می نویسند و سریع و دقیق تشخیص می دهند.
6. تكنولوژي و تقويت عامل اعتماد در حوزه حقوق: چند بار پيش آمده كه حكم و حكم دادگاه صحيح نبوده است. اگرچه مراحل و مراحل دادگاه را به درستی دنبال کرد و دادگاه تمام تلاش خود را برای صدور حکم کیفری برای شکایت کیفری و غیره انجام داد. این پدیده منشأ زیادی دارد، اما مهمترین آن وابستگی و پنهانکاری است که در وقایع حقوقی وجود دارد. ابهامی که در رویه و امور حقوقی این حوزه با پیشرفت فناوری به ویژه بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی صدق می کند.
(251)
مولکولی تا حد زیادی حل شده است. برای مثال با اثر انگشت، تصویربرداری، آزمایشهای مختلف و دقیقی که بر روی خون، مایع منی، بافتها و پوست انجام میشود و همچنین شناسایی تغییرات ژنتیکی، فرآیند تشخیص و انتخاب دقیق پروپوزال و پرونده حقوقی، کشف جرم، شناسایی مجرم، روشن شدن اینکه چه کسی بیشترین نقش، عامل یا مسئول رفع اتهام را داشته است، روشن شدن دامنه و عمق جراحات داخلی که تأثیر مستقیم بر پرداخت دیه قضایی دارد، کاهش خطاپذیری در قصاص اعضا و جراحات درونی و بیرونی که بسیار مهم است و ارتباط مستحکم با محیط اجرای عدالت و مساوات اثبات ضمان قهری با تقویت و نشان دادن اندازه و بالاخره تباهی و ایجاد بسیار انجام می شود. سریع، واضح، آسان و نزدیک به واقعیت. علاوه بر این در انتخاب و به رسمیت شناختن بیانیه های حقوق بین الملل از جمله شکستن و شفاف سازی مرزهای فضای دریایی و … فناوری فضایی و مخابراتی (مانند ماهواره ها، رادارهای بسیار حساس و هوشمند، و غیره.).
فناوری و توسعه انسانی
توسعه انسانی چیست؟ تا زمانی که به این سوال پاسخ داده نشود، ارتباط بین فناوری و توسعه انسانی مبهم باقی خواهد ماند. بنابراین طبیعی و منطقی است که ابتدا تصویر روشنی از رشد انسانی داشته باشیم تا بتوان با سیاست های خردمندانه و منطقی در جهت تحقق آن گام برداشت. زیرا این توسعه زیربنای همه توسعه هاست و خلاصه و زاییده توسعه انسانی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، علمی، فرهنگی، بهداشتی، معنوی و… است.
توسعه انسانی عبارت است از: گسترش فرهنگ و ایجاد ظرفیت استعدادها و قوت های انسانی و انسانی. البته ناگفته نماند که فرهنگ و توسعه با تولید همراه است.
(252)
نیرو ایجاد می کند و… توسعه انسانی. و در فقدان یک (تولید یا فرهنگ و …) رشد انسانی پدید نمی آید، زیرا بین ایجاد ظرفیت های جدید و شکوفا شدن استعدادهای نهفته اختلاف و ناسازگاری وجود دارد; با این حال، تجارت و ارتباط نیز بین آنها اتفاق می افتد. بنابراین، نفس فناوری تجسم توسعه انسانی است; این همش نیست. در هر صورت آنچه اهمیت دارد روش های تولید و ظرفیت های انسانی است. زیرا ارتباط و تأثیر فناوری در این حوزه خودنمایی می کند.
ظرفیت های انسانی متنوع و در عین حال پیچیده است. از جمله مهم ترین آنها می توان به توانایی های فعلی هنری، فنی، فیزیکی و شناختی اشاره کرد. همانطور که توسعه انسانی مادر توسعه در سایر زمینه ها است; دانش بشری نیز مادر سایر استعدادها و توانایی های انسان است و به همین دلیل در عصر ما (در جوامع پیشرفته صنعتی) دانش منبع قدرت و ثروت است نه برعکس. همچنین مهمترین آرایه توسعه، میزان تولید و توزیع دانش در یک جامعه خواهد بود. از این منظر سعی داریم تا مدالیته هایی که منجر به تولید و… این ظرفیت می شود و همچنین میزان حضور و اثربخشی فناوری را روشن کنیم.
فناوری و روش فناوری علاوه بر تولید روشهای خوب برای ایجاد و شکوفایی استعدادهای انسان، در سایر روشهای تولید و رشد تواناییهای شناختی و عملی نیز حضور مؤثر و برجستهای دارد.
فناوری در این زمینه به دو صورت یا در دو حوزه است:
1. جنبه درونی و موضوعی.
2. ظاهر خارجی.
بعد درونی: پرورش و ایجاد دانش و آمادگی شناختی و حتی عملی بر اساس مبانی زیر است.
(253)
:
ترکیب مشاهده (آزمایش) و آزمایش را تجزیه و تحلیل کنید.
حال با تحلیل شروع می کنیم -البته ناگفته نماند که همه عناصر ذکر شده نوعی فناوری هستند- و نقش فناوری را در آن نشان می دهیم:
تحليل فرايندي شكل پذير و وابسته به يكديگر است از: افزودن پيوسته (ضميمه) و تحليل بدون اينكه بين امور نظري و ذهني و امور مادي در اين فرآيند تفاوتي وجود داشته باشد. هر چند به خصوص در موضع تحلیل و بررسی پیشنهادها و رویدادهای اجتماعی خطایی وجود دارد و آن این است که نام تحلیل را به تحلیل چگونگی و رویدادها داده اند و تفاوت های آشکاری بین این دو وجود دارد که باید مورد بحث قرار گیرد. بجای. .
شما در شیمی می بینید که نقش تجزیه و تحلیل برنده بیرون راندن و به جا گذاشتن ذرات، قطعات، گوهرها و مواد نیست، بلکه با پیوستن به تجزیه و تحلیل و نگه داشتن آنها در کنار هم برای ایجاد یک ماده و محلول جدید، اضافه می کند. یا وقتی صحبت از تحلیل رویدادها و فرآیندهای سیاسی-اجتماعی میشود، قطعاً این فرآیند اضافه میشود و به تحلیل نیروها، انگیزهها، اهداف، آرمانها، دلایل، علل، موقعیتها، خواستهها و غیره مربوط میشود. در یکدیگر برای رسیدن به یک نظام سیاسی-اجتماعی پسندیده و مطلوب است. بنابراین، اگر نیروها، علل، علل و غیره. در این فرآیند رد می شوند، هیچ تحلیلی وجود نخواهد داشت، اما باید آن را تحلیل نامید.
با توجه به مفهوم تحلیل مذکور و به کارگیری سه مفهوم اضافی دلبستگی و تحلیل که یافتههای آن از فناوری حاصل میشود، فناوری تحلیل ذهن به ابژه و تحلیل از عینیت به ذهنیت را تا آنجا که امروز 9 پوزیتیویست ارائه کرده است. تعریف علم و تعریف آرمان گرا پذیرفته و صحیح نیست، اما مقبول ترین و عاقلانه ترین تعریف علم، عمل ملاقات روح و شیء است. و این اقدام
(254)
این برگرفته از فناوری است که با ارائه ابزارهای سخت افزاری محیط مشاهده و آزمایش را ایجاد می کند. و با توسعه و توانمندسازی فناوری، زوایای این تجارت گسترده تسریع و دقیق خواهد شد. و از گسترش و پرورش توانایی ها و آمادگی های شناختی و عملی انسان صحبت می کند. بنابراین تعبیر نیل پستمن در کتاب (تکنوپلی) مبنی بر اینکه تکنولوژی علم انباشته است صحیح است.
مشاهده و آزمایش و آزمونهای منطقی و سازماندهی آنها یکی از پایهها و روشهای رشد و ایجاد تواناییهای شناختی-عملی انسان است و ارتباط فناوری با آن را در دو سطح ارزیابی میکنیم.
1. تجربیات و بینش های عرفانی و معنوی.
2. آزمایش علمی و مشاهدات.
در اولین اقدام، فناوری نه تنها نقشی در توسعه و ایجاد آن ایفا نکرد، بلکه به عنوان یک عامل بازدارنده عمل کرد و راز آن در آن رخداد نهفته است و این بوده و هست که فناوری بیشتر برای ایجاد تجارت و تعامل ذهن با آن است. همین حرکت است و این دو را در یک رابطه دایره ای و بازگشتی نگه می دارد.
در رویه دوم، فناوری، به ویژه فناوری های پیشرفته، نقش مثبتی ایفا می کند، به این معنی که:
1. دامنه بازدیدها و آزمایشات را گسترش می دهد.
2. باعث تنوع و مشاهدات و آزمایشات فراوان می شود.
3. و منجر به سرعت دقت و کاهش خطا در مشاهدات و آزمایش ها و آزمایش ها می شود.
به این ترتیب، پرورش و پرورش استعدادها و توانایی های عملی و فنی نقاب صورت می گیرد.
(255)
.
تست: همانطور که گفته شد، مشاهدات نه تنها رشد علمی را به همراه داشته است، بلکه باید مشاهدات و آزمایشات را طبق آزمون انجام داد تا استعدادهای انسانی تولید شود. بنابراین، آزمون یکی از اساسی ترین گوهرها و عناصر شکوفایی استعداد انسان است.
حضور فناوری در حوزه آزمایش به گونه ای است که حوزه ها، محیط دستگاه و ابزارهای سیستم سخت افزاری سازمان و غیره که هر آزمایشی به آنها وابسته یا ساخته شده است توسط فناوری ارائه می شود. به عنوان مثال برای دیدن پدیده های فیزیک هسته ای پرانرژی، ساختار سازمان و سیستم شتاب دهنده الکترون به صورت دایره ای یا خطی ضروری است که فقط فناوری (فناوری هسته ای) می تواند آن را آماده کند. در علوم انسانی هم همین روش و همین سبک است; در مثال آزمایش بازار آزاد، اگر آزمون حمایت آن باشد، نیازمند و وابسته به فناوری های اطلاعات و ارتباطات است.
تحلیل یکی از عناصر یا روش های شکوفا شدن استعدادهای انسانی و کاربرد آن در علوم طبیعی علوم انسانی و زمینه های کلی فرآیندهای زیستی و… پدیده هایی مانند: کار خاص، مهارت در تکنیک توزیع، رهاسازی انرژی های مختلف، شناسایی و افزایش کارکردها، آسیب شناسی ایجاد جاذبه و… می کند که هر نشانه و بیانی از گسترش و پرورش توانایی ها و استعدادهای شناختی و عملکردی انسان است.
نقش و جایگاه فناوری در فرآیند تحلیل عبارتند از:
قبل از ظهور تاریخی تکنولوژی، نگاه انسان به طبیعت کلان و کارآمد بود. این بدان معناست که: ارتباط و وابستگی او با لایه های بیرونی خود بوده و بنابراین تصویری که از جهان ارائه می دهد، گسترده و کلی و طبیعی است.
(256)
پیوندها، روابط و ویژگی های منعکس شده در ذهنیت های برخاسته از ویژگی های محسوس بود و لایه های درونی روابط و ویژگی هایی را که در این جایگاه وجود داشت، نمی شناختند و بر این اساس این نظریه سازماندهی شد که نظریه (جهان ساخته شده از مواد غیر قابل تقسیم) او در چنین محیطی متولد شد. اما پس از اینکه علم پیشرفت کرد و تکنولوژی چهره خود را نشان داد، تمام ایده ها و قالب های موجود در جهان سرنگون شد و پایه جدیدی برای ایده های جهان پدید آمد. بشریت با تکنولوژی خاص خود (انسان) لایه های طبیعت را یکی پس از دیگری کنار زد و دنیای جدید را با ارتباطات و ساختارهای خاص خود به دور انداخت. هنگامی که انسان به سمت چنین دنیای درونی حرکت می کند، شگفتی های جدیدی را می بیند و توانایی های متعددی به دست می آورد.
همه این دگرگونی ها، فرورفتگی ها و رانش ها در طبیعت و ماده، شکافتن و شکستن ماده، راه یافتن به (پ)، (ن) و (ه) و نیز گسستن (پ) و پی بردن به پایداری و ماندگاری آن از طریق آگاهی. بین ساختارهای آن یعنی کوارک های d و u و آزاد شدن انرژی بالا و همچنین دستیابی به ساختارها و اجزای الکترون 47… برای حضور و استفاده از فناوری (فناوری هسته ای و …) است.
به این ترتیب، فناوری روند تجزیه را گسترش داده و تداوم می بخشد. علاوه بر این، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، جامعه بشری را به بخشهای مختلفی تقسیم میکنند که هر کدام ویژگیها و نیازهای خاص خود را دارند. طبیعتاً سازماندهی هر بخش و برآوردن نیازهای هر یک مستلزم توزیع کالاها، خدمات، دانش، سرمایه… و نیز شایستگی و تسلط بر دانش و شیوه های فناورانه است. به این ترتیب آنها از تجزیه مهارت ها و توزیع خارج می شوند که به نوبه خود تأثیر بازگشت و توسعه بخش را در تجزیه دارند.
علاوه بر این، هر یک از آنها (توزیع دانش…) افقی از ظرفیت انسانی را باز می کند
(257)
.
به این ترتیب، تجزیه بیانگر گسترش و رشد توانایی ها و استعدادهای مختلف انسان است و آن را ایجاد می کند و فناوری فرآیند تجزیه را ایجاد، گسترش و ادامه می دهد. و به همین دلیل فناوری نقش مهمی در توسعه انسان ایفا می کند.
ترکیب یکی از مهم ترین مبانی و روش های گسترش و شکوفایی استعدادهای انسان به شمار می رود، زیرا ترکیبی از نیروی روح نوآوری و خلاقیت در عینیت است.
ترکیب نه تنها منجر به رشد و گسترش استعدادها و توانایی ها می شود، بلکه توانایی های شناختی و عملی جدیدی را ایجاد می کند و به همین دلیل از سایر عناصر ذکر شده جدا می شود، هر چند با آنها در همان سیستم و کار زندگی می کند. تلاش.
این ترکیب در زمینه بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک به وضوح قابل مشاهده است. همانطور که در بحث های قبلی به این مقوله اشاره شد، مهندسی ژنتیک تغییرات اساسی در ساختار وجودی موجودات ایجاد می کند که شامل ویژگی ها، ساختار، اندازه، رنگ، رشد، مقاومت، سلامت و غیره است. ; یعنی با مهندسی ژنتیک، رنگ جدید، اندازه جدید، ظرفیت و مقاومت جدید و حالت ها و ویژگی های جدید در انسان، حیوان و گیاه پدیدار می شود و این فرآیند ترکیب جدیدی از پروتئین ها، میکروارگانیسم ها و غیره است که دارای توسط علم و فناوری بیولوژیکی ارائه شده است.
علاوه بر این، با تکنولوژی روزگار ما، ظرفیت انسان به حدی افزایش یافته است که می تواند مستقیماً انگشت خود را به سمت اتم ها و ذرات اساسی ماده نشانه رفته و از ترکیب آنها، موادی با استحکام و پایداری بسیار بالا ایجاد کند. مورد استفاده در پلاستیک ، آسفالت و شیشه از صنایع هسته ای و فضایی استفاده می شود
(258)
.
به عنوان مثال می توان به فناوری نانو اشاره کرد و در این زمینه نوشتند:
(نانو تکنولوژی فرآیند ساختن چیزها از پایین به بالا است. این نوع فناوری با اتم ها شروع می شود. از یک ماشین مولکولی برای کنار هم قرار دادن آنها برای ایجاد شی مورد نظر استفاده می کند. این تبدیل یک انقلاب ضرب در یک انقلاب است.) 48
همچنین با فناوری های روزگار ما ترکیبات انرژی زا تولید کرده ایم که در آلودگی محیط زیست بسیار موثر هستند زیرا میزان آلودگی آنها بسیار پایین است.
به این ترتیب، ترکیب، مانند اینکه چگونه تولید استعدادها، توانایی ها و ظرفیت های شناختی عمل و حرکت را به همراه دارد، در رشد انسان جایگاه بالایی دارد و فناوری به عنوان مولد و تسهیل کننده روش ترکیبی، پیوندی قوی با آن پیدا می کند. توسعه انسانی. بر این اساس، فناوری زمان ما (بیوتکنولوژی، مهندسی ژنتیک، نانوتکنولوژی مولکولی و…) فراتر از ظاهر و محتوای درونی، تأثیر بسزایی بر رشد انسان دارد.
فناوری از بیرون نیز به توسعه انسان کمک می کند، به عنوان مثال، فناوری اطلاعات و ارتباطات، ماهواره ها، اینترنت، شبکه های کامپیوتری در سطح خرد و کلان، تلویزیون، رادیو، مطبوعات و غیره، دسترسی همه در هر زمان به علمی ، اطلاعات آموزشی، فنی، هنری، اقتصادی، بهداشتی، سیاسی و غیره. در مقیاس بزرگ و جهانی ارائه شده است.
ساختار و شبکه هایی را برای انتشار گسترده دانش فراهم کرد. او آموزش و پژوهش را از حالت مصرف و انفعال خارج کرد و به آن هویت و اثربخشی و ثمربخشی بخشید و به همین دلیل دانش در عصر ما (قرن بیست و یکم) مانند منبع قدرت و ثروت شده است. تنگناهای ساختاری (ماده، زمان، مکان، سن، سیستم آموزشی).
(259)
آموزش و پرورش یکنواختی و تک بعدی بودن آموزش و پژوهش (معیارهای گزینش و ابزار دستیابی به آن…) را در حوزه آموزش و پژوهش به معنای وسیع کلمه حذف کرده و به پژوهش خصلت جمعی بخشیده است. سخنان جورج فرن در این بخش قابل شنیدن است:
(… با کمک این شبکه، محققین می توانند بدون نیاز به همکاری، تبادل نظر و نتایج و حتی انجام آزمایش ها یا شبیه سازی های مشترک در یک مکان گرد هم آیند…) 49
علاوه بر این، فناوری روزگار ما، روابط بینالمللی منطقهای بینالمللی، تجربیات و مهارتهایی که کارکردی جهانی دارند و هر یک از اینها از طریق ساختارهایی که کارکرد و پوشش جهانی دارند، عاملی اساسی در تحول فکری و عملی جوامع محسوب میشوند. مانند: سیاست حقوق جهانی. اقتصاد جهانی، علم، فناوری، نهادها و سازمان های مختلف، محیط زیست، سلامت جهانی…و ظهور هنجارهای کلی و فراگیر شایسته سالاری، وظیفه شناسی و… فراهم آورده است.
در هر صورت می توان نتیجه گرفت که فناوری موجب رشد ظرفیت ها و استعدادهای انسانی در زمینه های علمی، فنی، هنری، سیاسی، اقتصادی، تجربی و … بسیاری از آن را پوشش می دهند.
فناوری و اقتصاد
نیروی انسانی به عنوان یکی از عوامل و محرک های مهم تولید در ادوار مختلف زندگی بشر در عرصه اقتصاد شناخته می شود، اما در هر دوره و مرحله ارزیابی خاصی از آن بر اساس همین منبر بوده است. در مرحله و تمدن کشاورزی، نیروی کار در قدرت است
(260)
جسمی و عضلانی با هم ترکیب می شوند. در تمدن صنعتی، قدرت انسان در قدرت عضلانی، مهارت و قدرت ذهنی تجلی یافت. اما در تمدن فراصنعتی، فقط دانش و اطلاعات تعیین کننده اقتصاد و عامل تولید است و از این رو پایه های اقتصاد مرکزی مارکس فرو می ریزد.
همانطور که گفته شد، فناوری زمان ما در حال تغییر اقتصاد است. این تحول در راستای گشایش تلاش های اقتصادی صورت خواهد گرفت. زیرا اقتصاد تمدن فراصنعتی مبتنی بر قدرت عضلانی نیست، بلکه مبتنی بر دانش و اطلاعات است و از آنجایی که دانش و اطلاعات غیرقابل انحصار و عاری از انحصار هستند، اقتصاد وابسته به آن ناگزیر بر آن متمرکز نخواهد شد. آنچه اقتصاد باز، آزاد و مبتنی بر دانش را تقویت میکند، زیرساختها، نهادها و ارزشهایی است که میتوان آنها را متنوع و جستجو کرد که از فناوری در آموزش و سیاست بیرون میآیند و آنها را به سمت دموکراسی و کثرتگرایی سوق میدهند. زیرا مشکل به نظر می رسد که در یک جامعه، نظام آموزشی و سیاسی آن متنوع و دموکراتیزه شود، اما نظام اقتصادی آن متمرکز و تحت کنترل دولت باقی بماند. در اقتصاد فراصنعتی، حیات اقتصادی جهان در زمینههای مختلف در هم تنیده شده است و سازمانها و مؤسسات فراملی برای تضمین تداوم و وحدت و پایدار نگه داشتن حیات فوقالذکر، با وظایف و مسئولیتهای جهانی همبستگی پیدا میکنند. شرکت های فراملی، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان نفت اوپک، سازمان تجارت جهانی، سازمان اکو و غیره. نمونه هایی از این قبیل موسسات هستند. واضح است که چنین ارتباطی بدون فناوری نمی تواند متولد شود یا ادامه یابد.
ربات ها جای انسان ها را می گیرند و تمام تلاش و کار تولیدی را انجام می دهند و به این ترتیب اتوماسیون در زمینه پردازش حکم می کند. نه همه خدمات
(261)
برعکس، بخشی از آن در دایره اتوماسیون قرار خواهد گرفت. و به این ترتیب کم کم به پیش بینی انیشتین نزدیک می شویم زیرا او گفت:
(همانطور که با امید به آینده می نگریم، می توانیم به اتوماسیون به عنوان بزرگترین هدیه ای که بشر تا کنون دیده است نگاه کنیم.)50
پیامد جزمی و حتمی اتوماسیون این است که دگرگونی کالاهای مادی یا هر کار و تلاش فیزیکی قبل و بیش از آن که متکی بر نیروی عضلانی باشد متکی بر نیروی مغزی و فکری است. به عبارت دیگر، اندیشه و دانش نه تنها کالاهای غیر مادی ایجاد می کند، بلکه در تبدیل کالاهای مادی نیز نقش دارد، به طوری که نظام اقتصادی و شبکه تغییر می کند. اندیشه و اندیشه در زنجیره و روند اقتصاد باقی نمی ماند، بلکه اقتصاد خالق اندیشه و اندیشه خواهد بود. مدیریت دانش، اطلاعات و ارتباطات عوامل، انگیزه ها و منابع تولید را در چنین سیستم و شبکه ای ایجاد می کند که همگی دارای ساختار و اصول یادگیری هستند. و تشابه و پیوند حیات اقتصادی را تسهیل و تسریع می کنند و اقتصاد را به سمت برنامه ریزی دقیق، گسترده و پراکنده سوق می دهند. در نتیجه محل انجام کار به طور گسترده ای پراکنده شده و بخش قابل توجهی از کار تولید خدمات را می توان در خانه انجام داد.
این تغییر به زن و شوهر اجازه می دهد تا زمان بیشتری را با هم بگذرانند. این روش در آرامش روحی و روانی خانواده تأثیری شاد و سازنده دارد زیرا پدران و مادران علاوه بر تلاش عمومی و اقتصادی به انجام وظایف و تکالیف خاص و غیراقتصادی از جمله: توجه به آموزش، بهداشت، تغذیه، تجارت فرزندان آنها که در حال ساختن شخصیت خود هستند، بیش از گذشته مشغول هستند و همچنین موفق هستند. بدین ترتیب اقتصاد فراصنعتی جایگاه و نقش خانواده های کوچک را در تربیت و آموزش فرزندان افزایش می دهد.
(262)
.
فناوری و فرهنگ
در جوامع کامپیوتری یا فراصنعتی، فرهنگ به همان اندازه که در دامنه و موجودیت خود تغییر می کند، به خودی خود تغییر می کند. با این حال، مشخص نیست که تحولات نوظهور به کدام سمت خواهد رفت. به همین دلیل برخی هرج و مرج و بحران را از ویژگی های فرهنگی جهان آینده می دانند و برخی یکنواختی و همگونی را نقطه پایان و محل تلاش ها و کوشش های فرهنگی آینده می دانند.
آنچه غیرقابل انکار است تأثیر کلی فناوری بر فرهنگ است و روشن شدن ارتباط این دو، هاله ابهام فرهنگی را در جهان از بین می برد. و همین اهمیت ما را بر آن داشت تا دریچه ای برای این مقوله ارزشمند بگشاییم و آن را در دست بررسی قرار دهیم.
شکی نیست که فناوری و علم بخشی از ساختارهای اصیل و ساده فرهنگ جهانی و جوامع محاسباتی و فراصنعتی خواهند بود تا جایی که تنها این دو عنصر معرف فرهنگ هستند و چون فناوری نیز مانند علم دارای جهانی است. و اصول مشترک و ساختاری مشابه و یکپارچه دارد.بنابراین قابلیت توسعه در خاک ها و جغرافیاهای مختلف و قابلیت توسعه و توسعه در فضاهای متنوع و بزرگ را دارد و از سوی دیگر تداوم و تداوم حیات بشر امروزی و فردا ارتباط قوی با فناوری پیدا کرده است. به همین دلیل، فناوری قدرت و زمینه مناسب برای نفوذ در بخشهایی از زندگی انسان را دارد، به گونهای که هر جا که آن میزبان خوانده میشود، به سرعت به میزبان تبدیل میشود و پیامدهای آن را در خارج از کشور نمایان میکند.
فناوری در مرحله فراصنعتی به ویژه ارتباطات و فناوری اطلاعات با مدار و
(263)
مرکزیت الکترونیک و پیامدهای الکترونیک خرد و کلان تأثیری عظیم و جدید بر وظایف بزرگ و مهم و نیازهای اساسی انسان دارد:
فناوری در حوزه دین بیش از گذشته دامنه دین را تنگ می کند و بر تعداد ارزش های متعالی که همگی دنیوی هستند می افزاید و پلورالیسم اخلاقی را تسریع می بخشد.
همانطور که اشاره شد، فناوری پیشرفته تغییرات اساسی در منبع و ساختار قدرت و همچنین در هندسه جامعه سیاسی ایجاد خواهد کرد که به سمت یک نظام سیاسی باز و متنوع گرایش پیدا می کند که خواستار و مشارکت می کند به روش هایی که زمینه و زمینه مناسب را فراهم می کند. در امر مورد نظر بزرگوار است.اخذ اقدامات و رفتارهای سیاسی مدیران جامعه فراهم می کند.
تکامل رسانههای صوتی و تصویری – همانطور که برخی از شرکتهای فناوری اطلاعات در حال حاضر انجام میدهند – باعث میشود که آموزش به موضوعی همیشگی و فراگیر تبدیل شود. یعنی از ابتدای ورود به مدرسه کاهش می یابد و از پایان آن افزایش می یابد. تلویزیون و نوارهای ویدئویی نه تنها ابزار آموزشی هستند، بلکه متون آموزشی و آموزشی خواهند بود. آموزش نه تنها در کلاس های درسی مراکز و موسسات ویژه تحقیقات علمی، بلکه در منزل در اتاق خواب و حتی در رختخواب نیز صورت می گیرد و به نظر دور از دسترس نیست که این امر حتی در حالت خواب نیز امکان پذیر باشد.
مهمترین نکته تاثیر تکنولوژی بر افزایش قدرت ادراکی و قدرت مغز و سرعت یادگیری انسان است.
شنیده می شود که آلوین تافلر می گوید:
(با این وجود، می توان انتظار داشت که رایانه ها درک کل فرهنگ از علیت را عمیق تر کنند و درک ما از روابط بین اشیاء را بهبود بخشند… به نظر غیرممکن نیست که یک محیط هوشمند در نهایت بتواند
(264)
اتصالات جدید (سیناپس) ایجاد می کند و منجر به ایجاد یک قشر بزرگتر در مغز ما می شود. محیطی که به طور فزاینده ای باهوش تر می شود، احتمالاً افراد باهوش تر را پرورش خواهد داد.)52
راز این ترفند شگفت انگیز این است که فناوری مدرن فاصله و فاصله ذهن و واقعیت را تا حد زیادی کاهش داده است. و همچنین واقعیت ها را از زوایای مختلف خود به صورت عینی تر و عینی تر در زوایای بسیار ریز و درشت به تصویر می کشد و امکان دستیابی همیشه به آن را فراهم می کند.
رایانه های جدید نه تنها قدرت و ظرفیت ذخیره میلیون ها مگابایت اطلاعات و نگهداری بیش از یک میلیون کلمه در ثانیه را دارند، بلکه قدرت عملیاتی بالا و چشمگیری دارند که می توانند تقریباً (100000000) عملیات را در ثانیه انجام دهند. دقت و کیفیت تحقیقات در زمینه های انسانی و تجربی.
در چنین جامعهای، فناوری ارتباطات و اصلاح و توسعه میکروالکترونیک، زمینه و قابلیت را در اختیار پژوهشگران فلسفه فیزیک هستهای قرار داد و در کمتر از یک ساعت، همه ایدهها و دیدگاههای نوینی را که با این حوزه پیوند خورده است، فراهم کرد. موضوع تحقیق خود را که در سراسر جهان ارائه و تولید شده بود، جمع آوری و به زبان مادری خود ترجمه کرد.
در موج سوم، دلایل و انگیزه هایی که مانع و محدود کننده پیوندها و روابط اجتماعی موجود در موج اول و موج دوم می شود، مانند محدودیت های سنتی فرهنگی و روانی، قومیت، نژاد، قبیله و غیره که عبارت بودند از. معیارها و معیارهای پیوند و پذیرش اجتماعی و همچنین تنگناهای ساختاری و جغرافیایی مانند: محل کار، اشتغال، سرمایه و نیروی کار که در جوامع صنعتی و هنجار پذیرش و پیوند اجتماعی غالب بود.
(265)
آنها بخشیدند و مانع از آن شدند که طبقه کارگر پیوندهای متعادل و دو طرفه داشته باشد، مگر پیوندهای یک طرفه و ارتباط با آنها. اما در جوامع رایانهای، با اصلاح و توسعه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، قلمرو روابط و روابط اجتماعی و حتی فردی گسترش مییابد و جوهر یکی و دیگری ملاک روابط اجتماعی میشود، یعنی پرتو ارتباطات و اطلاعات تا آنجا که ممکن است نفوذ می کند پیوندها و روابط اجتماعی نیز توسعه و برقرار خواهد شد. بنابراین افراد و خانواده هایی که در قاره های مختلف با تفاوت های نژادی، اجتماعی و اقتصادی زندگی می کنند، می توانند ارتباط دائمی با یکدیگر داشته باشند. کشورها علاوه بر ایجاد شبکه ارتباطی داخلی، می توانند شبکه ارتباطی بین کشورها ایجاد کنند و خواهند کرد.
انقلاب الکترونیک و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، راه و حالتی را ایجاد کرده است که در آن، دنیای فضایی و سایر حوزههای جهان روی زمین و دنیای درون و اعماق دریاها با یکدیگر ارتباط اطلاعاتی و حیاتی دارند. با یکدیگر، خارج از رابطه هستی شناختی. و پیشبینی میشود که در آینده بهعنوان ساختار زیست اجتماعی انسان در مناطق و حوزههای یادشده ظاهر شود. به عنوان مثال در تحقیقات و کاوش هایی که در اعماق دریاها برای کشف مواد غذایی مقاوم به داروهای قوی و آنتی بیوتیک ها انجام شده است، در مورد روستای دریا آمده است:
یک کشف هوشمند (دریایی) که شامل رشد ماهی با گیاهان در دریا می شود، می تواند گامی اساسی در حل بحران جهانی غذا باشد… علاوه بر این، شرکت داروسازی هافمن-لاروش به آرامی در دریاها در جستجوی داروهای جدید مانند ضد -ترکیبات التهابی
(266)
قارچ ها و مسکن ها یا داروها و مواد مفید برای تشخیص بیماری ها یا بند آوردن خونریزی… با توسعه این فناوری ها احتمالا به زودی شاهد احداث کارخانه های نیمه غرق (روستاهای دریایی) و شناور خواهیم بود…)53
اگرچه این حرکت محدودیتهایی را در پیوندها و روابط اجتماعی ایجاد میکند، اما این است که جوامع بدون اطلاعات و ابزار ارتباطی از دایره ارتباطات خارج میشوند. اما این عامل بازدارنده در درازمدت قابل رفع است، زیرا مانند عوامل بازدارنده دو مرحله قبل، بر مبانی روانی و مذهبی متکی نیست. برعکس، بر مبانی فراگیر، مشارکتی و قابل انتقال استوار است که جوامع با اندکی تلاش به دست خواهند آورد.
اکنون که این فناوری تأثیر و پیوند قوی با اقتصاد، آموزش، دین و ارزش ها، سیاست، روابط و روابط اجتماعی دارد و باعث تغییرات ذکر شده در آنها می شود، در هر کشور و کشوری که وارد می شود، همه این مسیرها را در پیش می گیرد. می خواهد و در این مقاله تا حدودی مورد تحلیل قرار گرفته است. و از آنجا که فناوری مانند دانش ناب علمی، بدنه فرهنگ محاسباتی و جوامع اطلاعاتی (فرا صنعتی) و همچنین بخش بزرگی از نیازهای بشری و شکلگیری کار، نیازها و موارد مهم و متنوع را میسازد و میپوشاند. امور زندگی جوامع در حیطه هر دو تحقق و تحقق می یابد. عاقلانه و منطقی به نظر می رسد که بگوییم: آینده فرهنگی جهان به سوی همگونی و همگونی تکامل می یابد و این به معنای لباس ظاهری ذهنی و وجود است.
(267)
بیگانه فرض می کند که اکثر یا همه جوامع از علم و فناوری پیشرفته به طور مساوی و یکسان بهره می برند. در غیر این صورت، تنها کشورهایی که هر دو را دارند، همگونی و همگونی فرهنگی خواهند داشت، نه کشورهای دیگر، و منشأ ظلمی که بر جامعه بشری ادامه خواهد یافت، نابرابری و نابرابری است.
باید به این نکته توجه کنیم: هرگاه علم و فناوری وارد کشوری شود; اما از تكامل و توسعه لازم بهره مند نخواهد شد; یعنی علم و فناوری برای یک جامعه فراصنعتی و اطلاعاتی مناسب است و چنین مبنایی برای رشد و توسعه دارد. او در این سرزمین ظهور نکرد و خانه و راه خود را نیافت. طبیعتاً تحولاتی که در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، آموزشی، زیست محیطی و … رخ می دهد. و از جمله پیامدهای فناوری پیشرفته پسا صنعتی هستند. در چنین کشوری ظاهر نخواهد شد.
با توجه به نکته ذکر شده پاسخ دکتر زارعی القلم که فرمودند:
(در کشوری مانند مصر که حضور غرب در آن بسیار قوی است، همه رسانه ها وجود دارند؛ اما به عنوان یک ناظر عینی این جامعه، احساس کردم اکثریت مطلق در سنت های آن زندگی می کنند…)
روشن می شود
آیا آیین ها و سنت ها در جوامع رایانه ای و فراصنعتی یکسان می شود و در صورت تعمیم در همه کشورهای جهان و در صورت منفی بودن پاسخ، تنوع آیین ها و رفتارها، سنت ها و روش ها مانع از همگونی و همگونی نمی شود. از فرهنگ ها؟
اگر چه برخی از آداب و سنن همان است که در فرهنگ وجود دارد
(268)
در اسلام شستن دست ها قبل و بعد از غذا یکی از آداب غذا خوردن است و به دلیل ظاهر قاشق و چنگال این آداب رعایت نمی شود. و از هر دو بیشتر استفاده می کنند. اما در مجموع، آداب و سنن ناهمگون خواهند ماند55.
تنوع و ناهمگونی ادبیات و سنت ها در جوامع فراصنعتی تضمین نمی کند که فرهنگ ها همگن و همگن باقی بمانند. زیرا هویت فرهنگی این جوامع از علم و فناوری شکل گرفته و بر اساس آن ها شکل گرفته است. و سهم ادبیات و سنت ها از نظر هویت فرهنگی جوامع رایانه ای و فراصنعتی ضعیف است، یعنی ساختارهای اصیل فرهنگ این جوامع علم و فناوری است. نه آداب و رسوم.
به همین دلیل است که فناوری برق و صنایع الکترونیک (میکروالکترونیک و ماکروالکترونیک) ساختاری واضح و بدیع از فرهنگ ژاپن در دنیای امروز هستند. جزء سنت ها، آداب و رسوم و آداب و رسوم خانوادگی و قومی نیست که از گذشته به ارث رسیده و تا حدودی اجرا می شود.
در عالم فکر و اندیشه، داشتن یک فکر یا اجبار به یک چیز فکر کردن، امری نادر و غیر منطقی و در عین حال غیرممکن است و آنچه در عمل وجود دارد و ادامه خواهد داشت، تنوع و افکار و اندیشه های فراوان است. در مورد عقلانیت علمی؛ یعنی راز کمال عقلانیت علمی در گرو همین تنوع و تفکرات فراوان است.
در قرن 19، تفکر علمی استقرایی رسمی تری وجود داشت، زیرا آنها معتقد بودند که علم از آنچه توسط حواس پنج گانه ادراک می شود ایجاد می شود و در آنجا متوقف می شود و توانایی تأثیرگذاری بر لایه های زیرین و اساسی ماده را ندارد. بنابراین برای نظریه ها، آنها نه به وجود قبلی و نه به این اعتقاد نداشتند
(269)
وصف و بیان و تبیین وجودها و وجودها، موجودات خارجی محسوب می شدند.
افرادی مانند: ماخ و کارنپ بخشی از این گروه متفکران اولیه بودند، اما در قرن بیستم تفکر علمی مفهومی پذیرفته شد. بر اساس این درک، فرآیند علم آزمون تجربه و بینش است. شأن نظریه ها تنها سازماندهی دیدگاه ها نیست، بلکه تولید تجربیات توصیف و تبیین امور است و علم به کمک فناوری پیشرفته، توانایی کشف روابط درونی طبیعت و راهیابی به درونیات را پیدا می کند. و روابط را روشن کرد. لایه های اساسی ماده مانند: الکترون، پروتون، نوترون، دوترون و حتی کوارک. کپلر، کمپبل، کارل ریموند پوپر و کارنپ در پایان تلاشهای فکری خود به این گرایش وابسته بودند و یا مولدین این نوع تفکر به شمار میرفتند.
انديشه استقرايي حسي و انديشه فرضي استنتاجي، هر چند متنوع و متعدد، برخاسته از عقلانيت علمي بوده و با تكامل تكنولوژي، بستر مناسبي را براي اين تنوع و بسياري فراهم كرده است.
بدین ترتیب عقلانیت علمی و فنی معرف و مشخصه نظام فکری آینده خواهد بود و این روند مانع از همگونی و همگونی فرهنگ آینده جهان نخواهد شد، بلکه به این جریان اجازه و تسریع می بخشد، در حالی که مانند آن است. مکانیزم قبل از اینکه گفتیم.
تشابه و پیچیدگی فرهنگ آینده جهان به این معناست که یافته ها، مقوله ها، مبانی ساختار و ارزش هایی که جایگاه فراملی، فرامنطقه ای و جهانی دارند، ساختارهای اصیل فرهنگ کشورها را تشکیل می دهند. و هویت فرهنگی، کار و تلاش کشورهای مختلف به اقتضای تحقق و نهادینه شدن هر یک از آنها خواهد بود، نه اینکه چنین فرهنگی (همگن و جهانی) از مرکز و کشوری برخورد شود.
(270)
مدیریت و سنگینی بر دیگران و یا ارزش ها، ساختار و غیره که در یک کشور تاثیر مثبتی داشته است، توسط آن کشور که در موقعیت اقتصادی، اطلاعاتی و نظامی بالایی قرار دارد، بر دیگران سنجیده می شود.
فناوری و محیط زیست
یکی از محاسن فناوری در این مرحله آلودگی محیط زیست و آلودگی زدایی است. یعنی حرکت فنی و محصول فناورانه در راستای حفظ محیط زیست قرار می گیرد تا تخریب آن و این کارکرد عمدتاً با استفاده از فناوری الکترونیک، بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی مولکولی در حوزه های مختلف انجام می شود. بهداشت، اقتصاد، انرژی، حمل و نقل، ارتباطات و غیره.
در این مرحله تلاش جهانی و دائمی فناورانه و علمی با هدف جایگزینی انرژی هسته ای و حرارتی در زمینه های مختلف از جمله: بهداشت، صنایع متالورژی پتروشیمی، صنایع نظامی، صنایع حمل و نقل و فضایی، جایگزینی سوخت های فسیلی مانند نفت و گاز و … است. . . در این زمینه دستاوردهای خوبی نیز حاصل شده است. اگرچه این کافی نیست و باید زمان بیشتری برای تلاش گذاشت
(271)
.
آنچه فرآیند جایگزینی را مهم می کند، نقش مستقیم و مستقیم آن در آلودگی زدایی است. در مثال آلودگی، فرآیند آزادسازی انرژی هستهای بسیار کمتر از فرآیند استخراج پالایش و تقاضا و بازده انرژی نفت و گاز است. پالایشگاه های نفت و گاز با شعاع صدها کیلومتری خاک، آب، گیاهان و مواد غذایی اطراف خود را آلوده و غیرقابل استفاده می کنند. آنها چنین تأثیر مخربی در برابر مراکز مهم شتاب دهنده P و e (الکترون و پروتون) که از سال 1970 پس از میلاد شروع به تولید انرژی هسته ای بالا کردند، نداشتند.
استفاده از انرژی خورشیدی و حرارتی در موتور و تبدیل آن به انرژی حرکتی که جایگزین نفت می شود و در حال حاضر مراحل آزمایشی خود را در کشورهایی مانند ژاپن و آمریکا پشت سر گذاشته است، روند کاهش آلودگی فضا را تسریع می کند.
زباله های هسته ای و سایر مواد آلاینده آلاینده های خطرناکی برای محیط زیست و سلامت انسان هستند که به مقدار زیاد در اروپا و به ویژه در آمریکا وجود دارند. بر اساس برخی آمار، تقریباً (1) زباله هسته ای در سیزده ایالت آمریکا و 28000 آلاینده زباله در کل کشور وجود خواهد داشت.
این کشورها در حال حاضر دو مسیر را برای رهایی از این وضعیت دنبال می کنند: یکی انتقال این زباله ها به مکان دیگری که بیشتر کشورهای آسیایی هستند. و راه دیگر استفاده از روبات ها در این زباله ها برای آزمایش نمونه ها و راه رفتن به جای انسان است. این روش هم برای حفظ محیط زیست و هم برای سلامت انسان بسیار موثر است. زیرا زمانی که افراد در اینگونه زباله ها کار می کردند، مواد سمی و هسته ای موجود در زباله ها بر روی پوست، بینایی و حتی صدای آن ها اثر ناگوار و مخربی می گذاشت و میکروب های خطرناکی را نیز به محیط و دیگران پخش می کردند. به این ترتیب محیط زیست آلوده می شود و سلامت انسان به خطر می افتد
(272)
پرتاب می کنند اما استفاده از ربات ها این مشکل را تا حدودی حل کرد و به محیط زیست کمک کرد.
فناوری اطلاعات و ارتباطات و دستگاه های الکترونیکی این توانایی و ساختار را برای افراد جوامع فراصنعتی فراهم کرده است که بخشی از کارهای خود را در خانه انجام دهند و این فرآیند علاوه بر کاهش هزینه های سنگین حمل و نقل، بر دوش خودروها تبدیل شده است. تا حدودی اثر آلودگی محیط زیست را کاهش می دهد.
فناوری الکترونیک بخش مهمی از فرآوری کالاهای مادی را به وسیله ابزارها و وسایل الکتریکی و هدایت شونده ساخته است. اشتغال بسیاری از شهروندان در کارهای خدماتی و اطلاعاتی حاصل این فرآیند بوده است که نقش مهمی در آلودگی هوا به ویژه محیط کار دارد.
برخی از محصولات تکنولوژیک جوامع فراصنعتی نه تنها مصرف انرژی را کاهش داده است، بلکه از تخریب و آلودگی محیط زیست نیز جلوگیری کرده است. به عنوان مثال استفاده از کابل های مسی در ارتباطات تلفنی در مرحله صنعتی باعث تخریب و آلودگی در دو مرحله می شود:
1. مرحله شناسایی معدن و معدن مس، حفر خاک، فرآیند استخراج معدن ذوب و تولید کابل مسی.
2. کندن هزاران مایل از زمین و گذاشتن کابل های مسی در آنجا برای برقراری ارتباطات تلفنی.
در مرحله فراصنعتی با کشف پردازش فیبر نوری و استفاده از آن در ارتباطات تلفنی که نیازی به فرآیند مخربی نداشت، ضمن صرفه جویی در مصرف انرژی، آلودگی و تخریب محیط زیست تا حد زیادی کاهش یافت.
(273)
شادی سزاوار توجه بود.
پیشرفت فناوری فضایی زمینه و توانایی فرآوری برخی محصولات مانند دارو و انواع آلیاژها در گینه و سایر زمینه ها را فراهم کرده است که قطعا در حفظ محیط زیست موثر خواهد بود. یعنی نفس محل و محل تولید نتیجه مذکور را دارد.
بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی مولکولی نیز نقش مثبتی در آلودگی محیط زیست داشته اند. با دگرگونی ژنتیکی برخی میکروارگانیسم ها و گیاهان تولید می شوند که میزان تولید آفات و آسیب پذیری پایینی دارند. طبیعتاً محل رشد این گیاهان یا گیاهی که در آنجا رشد می کند بسیار آلوده خواهد بود.
علاوه بر این، میکروارگانیسم های اصلاح شده ژنتیکی که در فرآیند استخراج و تحقیق در مورد نتایج و کارایی فلزات و کشیدن و جداسازی فلزاتی که در گردش و جریان با سایر مواد معدنی به مقدار بسیار زیاد استفاده می شوند، از آلودگی محیطی که ممکن است با استفاده از روش های شناخته شده رخ دهد، جلوگیری می کند. علاوه بر این با استفاده از گیاهانی که فلزات را جذب می کنند، روند پاکسازی محیط نیز تقویت می شود و این یکی از فرآیندهایی است که تجربه شده است.
می توان نتیجه گرفت که فناوری در مرحله فراصنعتی نسبت به مرحله صنعتی از نظر وجودی و کارکردی گسترش یافته و به کمال رسیده و اثرات تخریبی و آلودگی آن بر محیط زیست بسیار کاهش یافته است، نه اینکه کاملاً از بین رفته باشد. .
جستجویی که تاکنون نوشته شده است یک واقعیت در تاریخ بشر و در صدها سال است
(274)
مورد دوم در غرب اتفاق افتاد، اما آنچه در قسمت آخر این مقاله مهم است، درک و پاسخ به این سوال است که اسلام چگونه با فناوری صنعتی و فراصنعتی و پیامدهای آن ارتباط خواهد داشت؟
آیا اسلام در برابر تکنولوژی عقب نشینی می کند؟
آیا اسلام چنان به فناوری حمله می کند که آن را از دایره زندگی بیرون می راند؟
آیا اسلام و تکنولوژی همزیستی را انتخاب می کنند؟
درک و پاسخ به سوالات ذکر شده بستگی به درک ما از آزاد و پذیرش و توانایی های تکنولوژیکی عصر جدید دارد.
اگر فهم دینی ما یک فهم بسته باشد; یعنی این درک باید بر یک پایه باشد و از یک منبع استفاده کند و تشنگی را سیراب کند و نقش سایر پایه ها را در فهم و معرفت نپذیرد; مثلاً در فهم دین فقط باید به وحی نبوی و منابع عقلی تکیه کرد و تجربیات را نادیده می گیرد یا دین را فقط با معیارها و مراتب تجربه و عقل می آزماید و وحی را انکار می کند. در این زمان چون دایره دین محدود می شود و در مقابل انسان های گوناگون قرار نمی گیرد. به طور طبیعی مقابله می کند و نیاز دارد. درک ثابت و یک سویه ای از دین ارائه می شود که باعث عقب نشینی اسلام به ویژه در عصر حاضر می شود.
در مورد سوال دوم، پیشاپیش باید به این نکته توجه داشت که اگر حوادث ناگهانی مانند جنگ هسته ای یا نابودی کره زمین به دلیل خروج از مدار رخ ندهد، فناوری سایه خود را در همه جا خواهد گسترانید; بنابراین، اخراج فناوری نه تنها به اجتناب ناپذیری، بلکه به انزوای انحصاری منجر می شود.
اما فهمی که به سوال دوم پاسخ مثبت می دهد بر این ایده استوار است که دین
(275)
اسلام همه نیازها را به گونه ای برآورده می کند، ابزاری و غیر ابزاری، مادی و معنوی، دنیوی و فراتر از آن. اما این فهم به اندازه فهم اول از متن اصلی دین و اسلام دور است.
وقتی دین را ثابت و فهم آن در حال تغییر و ترکیبی آمیخته از سایر فهم ها و معرفت های بشری بدانیم که بی شک عقلانیت و ابزار بشری را در خود دارد و از سوی دیگر پیام و روشن ترین دستاوردهای اسلام بر عقلانیت انسانی و معنا تأکید دارد. از این پیام این است که بسیاری از کارها و نیازهای بشر مستقیماً به دست انسان انجام و آماده می شود، در این صورت دین در هر مرحله از تکامل خود با فناوری سازگار است. یعنی شرکت خواهد داشت و در این شرکت دین در سیاست تکنولوژی شرکت می کند تا از خدایی شدن تکنولوژی و برده شدن انسان جلوگیری کند. این معنا را می توان از داستان های خاصی استفاده کرد، از جمله داستان هایی که در مورد طراحی و نقاشی موجودات زنده ذکر شده است. بیهودگی و لفظ گویی آنها آشکار شده و متوقف نشده است. فقط از نقاشی موجودات زنده روی پرده ها و دیوارها اجتناب شد. زیرا در چنین حالتی فراتر از انسان هستند و می توانند الگوی هدایت شوند و برخی از آنها در وادی ضلالت می افتند.
در روایت صحیح از ابوبصیر آمده است:
(فرمود: به لبی عبد الله گفتم ما در آنها کاناپه ای نداریم، و گفت: کاناپه ها از آنها کشیده نمی شود، بلکه از آنها و از آنها و از آنها باز می شود، بلکه یکی از آنهاست. روی دیوار و تخت قرار می گیرد.) 59
در روایتی دیگر امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارشان چنین نقل می کند
(276)
:
(رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از تصاویر نهی کرده و می فرماید: «من تصویری از بستر مرگ خدا در قیامت هستم و در آن دمیده و هنگام دمیدن آنها را لیس نزند. …) 60
اگر فناوری خداگونه گسترش پیدا نکند و افزایش نیابد، استفاده از محصولات آن غیرقانونی نخواهد بود.
بالاتر از همه، فناوری در اسلام نه تنها یک ابزار، بلکه یک علم و دانش است که به هر حال نیازمند یادگیری و آموزش است. حتی فناوری هایی که برای تخریب فرد و جامعه و ایجاد فساد به کار می رود، مانند علم و بخشی از دانش، باید آموخته شود. تنها کاری که باید انجام شود برنامه ریزی و مدیریت فناوری است تا در سایه چنین مدیریتی بتوان از استفاده مضر و مخرب آن جلوگیری کرد.
این معنا را در روایتی که علی بن شعبه در تحف العقول امام صادق علیه السلام نقل کرده است می توان یافت:
(الصادق (علیه السلام): از شغل بندگان سؤال شد، گفت: اما تعبیر صناعات: غلامان الفاظ را می آموزند، و به دیگران می آموزند، از جمله صنایعی مانند کتابت، حسابداری، تجارت، خیاطی، خیاطی. ، بنایی، گلدوزی، کوتاه کاری، خیاطی و هنر تصویری، مانند معنوی، و انواع صنایع، آلات زیر به بندگان نیاز است، اعم از فواید و قدر مقام و در آنها زبان همه آنان. حوائج، به اعمال و تربیتشان، و کار در راه وفا و روح او و… معارفی مانند الکتبه التحیه بر چهره من است، وجوه فساد و تقوا و حمایت و حمایت الجور. مانند السکین و السیف و الرحم و کمان و جهات دیگر وجوه من است.
(277)
علاءالاتی به جهات صلاح و جهات فساد تصرف می کند و ماشین می سازد و با تعلیم و تعلم و گرفتن ثواب در مقابل آن و عمل به وفاداری به مردم، بر ضد ما کمک می کند. متمایل به مصلحت جهت و قوت و بقای آنهاست، اما گناه و بار شر در برابر مفاسد و حرام، و حرم خداست و صنعت حرام و چیزهای منتهی به آن. فساد محض، مانند براباط، زبور، شطرنج، تمام مقدسات، صلیب ها، بت ها و غیره. برای فساد صرفاً و برای او و برای او، اشیاء عدل، تعلیم و تعلم و کار گرفتن یک حرام است. پاداش در برابر آن، و همه تقلب ها، به حساب من، همه جنبه های حرکت کل است، مگر اینکه یک صنعت باشد. آیا حق تعلیم و تعلیم و تلاش برای قداست خود را دارم تا زمانی که در راه حق و عدالت نباشد؟ (61)
هر صنعتی که بندگان آن را بیاموزند به دیگران بیاموزند، مانند: تحریر، حسابداری، تجارت، زرگری، چرم دوزی، ساختمان سازی، بافندگی، رختشویی، خیاطی و ساختن انواع صورت هایی که مصداق موجودات زنده نیست، و انواع مختلف. ابزاری که مردم به آن نیاز دارند و درک سود و پایداری آنها و تحقق همه نیازهایشان انجام، آموختن و پرداختن به آن است، برای خود یا دیگران حلال است و اگر چه از این صنایع و ابزار برای انواع مفاسد و گناهان استفاده می شود. احتمالا) و کمک به
(278)
از انجام دادن غافل نشوید و بدی ها را برای خوبی ها بپردازید. مانند تعلیم کتابت که می تواند نوعی فساد باشد، مانند تقویت عاملیت حاکمان ناصالح، و نیز چاقو و شمشیر و نیزه و کمان از جمله ابزارهایی است که هم در جهت خیر و هم به کار می رود. برای خوبی راه های فاسد هم می تواند رودخانه باشد و هم کمک. آموختن و آموختن و پرداختن به آن و پرداختن به آن و در آن، برای هیچ یک از افرادی که جهت گیری های خوبی در آن دارند، مانعی ندارد، بلکه استفاده از آن برای همه حرام است. از فساد و زیان استفاده می شود و برای معلم و متعلم آنها گناه و قصاصی نیست. زیرا در آنها بر مصلحت در جهت خیر و دوام و بقای مردم اولویت است و گناه و عذاب فقط بر دوش کسی است که از آنها در راه فساد و مفاسد استفاده کند حرام است و آن از آن جهت است که خداوند صنعتی ایجاد کرد که همه اینها حرام است و فساد محض به وجود می آید، زیرا طناب و نی و شطرنج و هر وسیله بازی و صلیب و بت را حرام کرده است و چیزی شبیه به اینها ساختن شرب حرام است و آنچه هست. فساد محض و هیچ فایده ای ندارد و هیچ خیری از آن حاصل نمی شود، آموختن و آموختن و استفاده و پرداخت آن و هر نوع تصرف در آن و از هر نوع حرکت ممنوع است، مگر اینکه صنعتی است که برای صنایع دیگر به کار می رود که آمدن آن جایز است هر چند متصرف باشد و از آن نوعی گناه حاصل شود. شاید چیز خوبی برای یادگیری و یادگیری و استفاده در آن وجود داشته باشد.
(279)
گرفتن آن جایز است، اما برای کسی که از آن برای غیر فضیلت و حلال استفاده کند، حرام است.
در قرآن کریم بر فراگیری و احترام به این دانش تأکید شده است. داستان حضرت داوود و حضرت سلیمان (علیه السلام) که در سوره سبأ آمده است، گویای این مطلب است.
دانش متالورژی که به حضرت داود داده شد آنچنان نبود که نتایج آن فقط در جهت خیر مردم مفید و شایسته بهره برداری باشد نه چیز دیگر. برعکس، به همان اندازه که به معنای سود رساندن به مردم، رفاه و آسایش آنها مفید بود، در معنای آسیب رساندن به آنها نیز کاربرد داشت. و این که حضرت داوود (علیه السلام) از آن استفاده کردند، بیان مدیریت صحیح ایشان است. نرم شدن آهن (والناله الحدید) (سبا/10) و تبدیل آن به ابزارهای مختلف از جمله شمشیر که به همان اندازه برای کشتن انسان خوب کار می کند، به این معنا نیست که اصل دانش فنی داده نشده است. به دیوید رام كردن باد براي حضرت سليمان و راندن او از اين سو به آن سو كه خداوند در قرآن كريم به زيباترين وجه به آن اشاره كرده است:
(و سلیمان الرایح استخوانها شهر و ارواح شهر و فرستادیم به عین القطر 63…)
باد را برای سلیمان نرم و رام کردیم تا به کمک آن یک ماه صبح و گاهی عصر یک ماه راه برود. و ما آن را به منبع مس منتقل کردیم …
این می تواند بیان نمادین امواج الکترومغناطیسی و دانش الکترونیکی باشد.
فناوری هم بدبختی ها و هم خدمات را برای بشر به ارمغان آورده است، اما چنین پیامدهایی مانع از توسعه دانش عملی نخواهد شد. البته مدیریت صحیح لازم است
(280)
.
رقابت طمع و قناعت منتسب به تکنیک64 به هیچ وجه محکوم یا ستودنی نیست. شاید وجود اینها برای انسجام و زندگی فردی و اجتماعی انسانها لازم باشد. آنچه مهم است قانونی شدن رفتارها بر اساس این ویژگی هاست.
بله، رقابت نکنید، حریص نباشید و از کار خود راضی باشید. اگر همه جا از نظر اندازه و شکل توسط پیامبر اکرم مشخص شده بود باید رعایت می شد. همانطور که فساد و فرصت طلبی تکنولوژی به عقل بشر واگذار شده است. و همین عقل انسان است که حکم می کند: قناعت به کار، رقابت، بی حرصی، اگر بر اساس بدنسازی، تنبلی، بی تحرکی و پویایی، دوری از مسئولیت، ترس و عدم استثمار ذهن و هوش باشد. ، برای ادامه زندگی مضر است. در صورتی که دین حفظ جان را از مهمترین واجبات می داند و تولد دوباره یک روح، تولد دوباره همه مردم است.
البته باید پیامدهای زیانبار و مخرب این خصوصیات را که از قانون گریزی و جهل ناشی می شود مهار کرد و دین چنین کاری می کند; اما نه به قیمت به کارگیری دانش عملی (تکنولوژی) بلکه استفاده از مدیریتی که هنوز از عقل انسانی استفاده می کند.
بنابراین دین با احترام به عقلانیت انسانی که عقلانیت ابزاری یکی از وجوه آن است، دست به دست هم می دهد.
مشکل غرب تکیه بر عقلانیت ابزاری بود و امروز با پیدایش پست مدرنیسم (برابر خوانش قرائت آن) به این ضعف پی برده اند.
(281)
سرنخ:
1. یعنی تجربیات کسب شده در محیط خانواده و… البته وقتی در چارچوب حرکات و تلاش های اخلاقی تربیت، پیوندها و روابط اجتماعی و… به کار گرفته شود، در این مورد، سازماندهی آزمون ها و. آزمایش ها ضروری می شود
2. علم و صنعت آلبرت توبو نافیلیولی، ترجمه عبدالحسین آذرنگ/11.
3. فناوری و فرهنگ آرنولد پیسی، ترجمه بهرام سالگونی، 10/11-10، نشر مرکز.
4. موج سوم اثر آلوین تافلر، ترجمه شهیندخت خوارزمی 36/ خوارزمی.
5. تکامل فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته نوشته رونالد اینگارت، ترجمه مریم وتر 204/روزن.
6. همان 53-50; همچنین نگاه کنید به: ویل دورانت تاریخ تمدن جلد 87/1 187-188; 193 276-277; شکل گیری دولت مدرن نوشته جانفرانکوپچی، ترجمه بهزاد باشی، 67/40، نشر ایج; نهادها و اندیشه های سیاسی در ایران و اسلام، حمید عنایت، تصحیح و مقدمه زیبا کلام 26/روزنا; قدرت راسل خوارزمی; تاریخ تمدن (مرحله هزاره) اثر ایزاک آسیموف فرانک. سفید، ترجمه دکتر لطیف صدکیانی، 35-34.
7. معراج اثر من ز بروفسکی، ترجمه سیاوش مشفق 93/ کاوش.
8. ایدئولوژی و تمدن دکتر علی شریعتی 169/.
9. هشدار به زندگان، روژه گارودی، ترجمه علی اکبر کسمایی/46.
10. موج سوم 559/560.
11. همان 119/.
12. نظم سیاسی در جوامع در حال تغییر، ساموئل هانتینگتون، ترجمه محسن طلاسی، 108-64، نش علم.
13. تحول فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته 204/.
14. همان 177
(282)
15. موج سوم، 278-279.
16. رساله: (تکنولوژی برای پیشرفت جامعه خلاق) چند بحث و نظر در مورد تکنولوژی و ونزنیک، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، 107-108، نش دریا.
17. تکنولوژی، تحول مراحل اصلی و تأثیر آن در تغییر افکار.
18. موج سوم، 241-242.
19. همان 40/.
20. جامعه شناسی نوین پترورسلی، ترجمه حسن پویان/241/-242 چنچاش.
21. درآمدی بر جامعه شناسی و تحول جامعه تألیف محمدحسین فرجاد/156.
22. تاریخ تمدن جلد 238/2.
23. موج سوم 179/.
24. فناوری و تمدن نوشته توربرت الیاس، ترجمه مراد فرهادپور/238-239، چاپ در مجله ارگانون، 13، 1377; نگاه کنید به: تکامل فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته 169-165.
25. موج سوم 80/83.
26. همان; همچنین بنگرید به: به سوی تمدن نوین تافلری، ترجمه محمدرضا جعفری، نشر سیمرغ; دموکراسی موج سوم، ساموئل هانتینگتون، ترجه احمد شهسا، انتشارات روزنه. کتاب آزادی قدرت و قانون اثر فرانتس نویمان، گردآوری و گردآوری و ترجمه عزت الله فولادوند. خوارزمی; درس این قرن اثر کارل ریموند پوپر ترجمه علی پایا طرح جدید.
27. دنیا به کجا می رود، آدم شف، ترجمه فریدون نوایی/ 75-76، انتشارات عصر.
28. موج سوم/595-601.
29. فلسفه تکنولوژی، مقاله تقدم وجودی و تاریخی تکنولوژی بر دانش علمی، ترجمه شاپور.
(283)
اعتماد 117/ نشر مرکز.
30. درس این قرن.
31. دموکراسی و عصر لیبرالیسم نوشته کرافورد برومزون، ترجمه مسعود پدرام.
32. موج سوم 565/566.
33. دنیا به کجا می رود 75-76.
34. فرهنگ نامه سال اول، شماره 2، زمستان 19-11-1369.
35. دنیا به کجا می رود/73-74.
36. مجله رویکرد اخلاقی: جنبه های اخلاقی بیوتکنولوژی با محوریت ژن درمانی، احمد نوروزیان، شماره 87/19-88، 1377.
37. آشنایی با مهندسی ژنتیک جی سی مورل ال ام رابرت، ترجمه سید عباس شجاع الساداتی، مصطفی متابلی/161.
38. تفسیر الصافی فیض کاشانی جلد 185/2 دو جلد خطی.
39. فقم واجک لالدین حنیفه فطره الله التی فطر الناس علیهی. خلقت خدا را تغییر ندهید، این دین قائم است.
40. تحول فرهنگی در جامعه صنعتی پیشرفته، 335-334.
41. حقوق مدنی 3 و 4 حبیب الله طاهری 274/ به بعد. انتشارات اسلامی; همچنین ببینید: حقوق شهروندی (رویدادهای حقوقی) ناصر کاتوزیان 21/ از نشر یلدا.
42. مجله رویکرد اخلاقی: ابعاد اخلاقی بیوتکنولوژی با تمرکز بر ژن درمانی، احمد نوروزیان، شماره 19/88، 1396.
43. کانال خبر صدا و سیما شبکه سراسری 79/06/01.
44. تکنوپلی نیل پستمن، ترجمه صادق طباطبایی، 207/ موسسه اطلاعات.
45. همان 129/.
46. به این حکم یا تصمیم می گویند. و وقتی تایپ شد سند را می خوانند.
(284)
ر.ک: درآمدی بر دانش حقوق اثر محمدحسین ساکت/113.
47. اخبار شبکه یک سیما، 4/6/79.
48. رویکرد مقاله مجله: فناوری در جامعه فوق مدرن، محسن بهرامی، شماره 16/78 1376.
49. همان مقاله: جورجفارن انفورماتیک، ترجمه علیرضا طیب، 138-1375.
50. انقلاب الکترونیک اثر رس هندل، ترجمه فرخ شادان، 228 / شرکت سهامی کتاب های جیبی.
51. موج سوم، 271-274.
52. آیدم 242-243.
53. همان 202-200.
54. فرهنگنامه شماره 14 و 15 سال چهارم (1373)/27.
55. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: فرهنگ لتر شماره 14 و 15 سال چهارم (1373)/29-24-17.
56. فناوری و توسعه در انقلاب صنعتی سوم چارلز کوپر-رافائل کاپلینسکی، ترجمه جمشید زنگنه/186-188، انتشارات وزارت امور خارجه.
57. همان 195/.
58. بیوتکنولوژی و توسعه ریتاکورول – آلبرت سیسون، ترجمه نیکو سرخوش/98.
59. الوصال الشیعه، جلد 12/20، ح4.
60. همین حدود 220/12 H6.
61. همان، جلد 56/12-57، ح1.
62. ره آورد خورد (ترجمه تحف العقول ابن شعبه حرانی) پرویز اتابکی/ 341 فروزان 1376ش.
63. سوره سبا آیه 11.
64. تفرج سنا عبدالکریم سروش/301-309.
65. سوره مائده آیه 32